مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

زیباترین آیه ی آفرینش تولدت مبارک

و بهار زیباترین آیه آفرینش و امروز بيست و دومين روز بهشتی ِ خرداد ماه و آغازین دقایق حکومت خورشید بر هشتاد و چهارمين روز بهار سال۱۳۹۴ و چه شروعی برتر و والاتر برای امروز، پرانرژی تر و زندگی سازتر از بهانه اي بنام ِ  « تولد » دوست داشتني ترين مخلوق ِ خدا ، مهبد نازنينم ميلادت مبارك و شروع پنجمين سال با هم بودنمان ستاره باران در پناه ِ حي ِ داور تندرست و سلامت و پر از شور و شوق زندگي باشي     ...
21 خرداد 1394

خرداد ماه و يك دنيا عشق

با من به رویا بیا ، به رویای عشــق بیا تا برفراز بلندترین کوه گام نهیـم بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم بیا تا به دورترین ستــاره ها پر کشیم بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست گل پسرم دوست ميدارمت  ***************************************** خوب ِ من ، همدل ِ لحظه لحظه هاي بهاري ام ، اينروزها شعف و شوق خاصي داري ، انگار همه ي وجودت پر از حس ِ ناب و شيريني هست بنام تولد ! در رفتارت هم بزرگ تر شدي و انگار تو هم اين سروش روح بخش رو بيش از پيش درك ميكني ، اعتراف ميكنم كه با حضورت خيلي درسها آموختم ، احساس ميكنم به يمن آمدنت راه بهتر زيستن رو پيدا كردم و به جرات ميگم بزرگترين معلم زندگيم تو بود...
19 خرداد 1394

هدف ِ ما ؟؟؟!

اين متن رو از روي پست ثابت دوست عزيزي كپي كردم ، نه صرفا ً براي تقليد و پر كردن اين صفحه مجازي !  صرفا ً هدفم تلنگر به خودم و هر كسي كه دوست داشته باشه تلنگري بهش زده بشه ، من اين متن رو بارها خوندم و با اجازه ي هاله جان ، نويسنده ي اين متن زيبا ، تقديمش ميكنم به مادراني كه فقط دغدغه شون رشد فكري و بالندگي فرزنداشونه ، هاله ي عزيزم سپاس از اينهمه تفكرات خوب ! اميد كه همه مادران اينطور به درج خاطراتشون بنگرند ! و اجازه دوم از هاله ي عزيز بخاطر اينكه در برخي از عبارت ها اسم زيباي فرزندشون ترمه جان رو حذف كردم و از كلمه ي كلي " فرزند " استفاده كردم تا دايره ي فكر زيباشون شامل حال همه ي ما مادران باشه . و در نهاي...
6 ارديبهشت 1394

آب ِ خيار

توي آبميوه فروشي نظرت رو جويا شدم و پيشنهاد آب ِ هويج بهت دادم ... يه خورده به ميكسرهاي آبميوه نگاه كردي و رنگ بنديشون رو به تماشا نشستي و با چهره اي حق به جانب ظرف ِ آب كرفس رو نشون دادي و گفتي من يه ليوان آب خيار !! تو   من  فروشنده سايرين دورت بگردم شيرينم كه خوشمزه ترين ميوه ي دنيايي !! ...
6 ارديبهشت 1394

بهـــــــار در بهــــــــــار

خيلي وقته كه بخاطر روزمرگي هايِ هميشگي ، فرصت نوشتن برات پيدا نكردم ، خيلي وقته نتونستم برات خاطراتت رو يادگار كنم و هميشه توي ذهنم مرورشون ميكنم كه به دست فراموشي سپرده نشن ! روزهاي بهاري هم زيبا و آبي در حال گذرن ، عصرها با هم به پارك ميريم تا بتوني ساعتي رو دوچرخه بازي كني ، توي اينروزها ياد گرفتي كه چطور نظر بچه هاي هم سن و سالت رو جلب كني و يه دوست توي عصر بهاري براي خودت دست و پا كني و لحظاتي رو گرم خنده و بازي بشي . اينروزها پر از مهر و محبتي ! وقتي بعد از كمي رسيدن به خودم با محبتت بي مثالت منو تحسين ميكني و بوسه هاي دلنشينت نوازشگر دست و گونه هام ميشه . اون لحظه هاست كه پر از غرور ميشم از داشتنت ، از بودنت ..... اينروزها مردانه د...
6 ارديبهشت 1394

پشت ِ در ِ باغ ِ بهار

ساعت 4.30 دقیقه عصر آخرین روز زمستونه ! پدر و پسر در چرت نیمروزی به سر میبرند ، خونه کاملا مرتب شده ، سفره هفت سین در گوشه ای از خونه رخ نمایی میکنه و ماهی ِ تنگ ِ بلور در قلمرو کوچکش پادشاهی ! عطر سیر و سبزه و بوی نم بارون نوید بهاری را میدهند که چند ساعتی بعد به جمعشان می پیوندد و من دقیقا ً پشت در باغ ِ بهار انتظار میکشم تا در به رویم باز شود و باغی پر از خوبی و نیکی و سبزی و زیبایی رو به نظاره بنشینم . اسب 93 دوان دوان تر از قبل پرونده سال 93 رو با خود به خاطره ها خواهد برد . از پروردگار مهربون میخوام که امسالتون به قلم تدبیر آن نقاش بی همتا چنان زیبا نقش بندد که طبیعت به تماشای شکوهش بایستد . نو بهـــــــــــارتون پیشاپیش شاد باش ...
29 اسفند 1393

اسفند ماه و حَوِل حالِنــــــــا الي احسن الحال !

قند عسل مامان سلام يه سلام پر انرژي تو روزهاي پر مشغله ي پايان اسفند ! اينروزها بوي بهــــــــــــــار از همه جا به مشام ميرسه ، از رقص ملحفه ها در باد و از شيشه هاي غبار زدوده ي براق و از خانه هاي بي پرده و از خيابانهاي شلوغ و از همهمه ي آدمها در فروشگاههاي آجيل و شيريني و شكلات . پس يه سلام ديگه به بهــــــــــــــــار ! به بهاري كه با اومدنش كلي تحول رو تحويلمون ميده ، با اومدنش رنگ و بوي طراوت رو به همه جا پراكنده ميكنه ، با اومدنش حتي دلهامون رو هم جلا ميده، خداي خوب و مهــــربونم ممنونم كه حال ما رو هم دگرگون ميكني با تغيير رنگ فصلهاي سالت . گل پسرم 15 اسفند روز درختكاري بود ، و خيلي دوست داشتم...
23 اسفند 1393

اسپرت !!!! و يه دنيا شيرين زبوني

حيفم اومد اين خاطره ي خوشگل رو برات ثبت نكنم ديروز داشتيم با جورچين آهنربايي با هم بازي ميكرديم و تن آدمك هاي روي صفحه مغناطيسي لباس مي پوشونديم . دختر روي صفحه من بودم و پسركش تو ! گفتم بيا لباس تنمون ( آدمكها ) كنيم بريم خيابون و ميخواستم كه يه جورايي انتخاب لباس رو تمرين كرده باشيم . يه كاپشن چرم بهت پيشنهاد دادم و سريع چسبوندمش روي تن پسرك . بي درنگ جواب دادي  " من نميخوام اينو بپوشم ، يه لباس اسكورت تر ميخوام بپوشم ! " و يه سوئي شرت و شلوار اسپرت از بين لباسهاي جورچين انتخاب كردي و تن آدمك كردي و من   ************* و دومين شيرين زبوني ِ ديشبت وقتي بود كه از حموم دراومدي و كلي ادكلن به خودت زدي...
28 بهمن 1393

آرزوي من براي تو ....

هميشه از تك بعدي زندگي كردن بدم ميومده و هميشه دلم ميخواسته فعال و پر انرژي باشم ، اينكه گاهي احساس خستگي كنم و انرژيم تا سر حد يخ زدن و منفي صفر هم برسه براي هر انساني طبيعيه ! و من سعي ميكنم روزگار منفي صفر درجه ام در پايين ترين حد ممكن باشه .... دوست دارم تو هم پسري فعال و با انگيزه و پر انرژي باشي و دلم ميخواد كمكت كنم كه به اين حس برسي كه هر چه بيشتر فعاليت ميكني  ، به جاي خسته شدن بيشتر انرژي كسب ميكني . گاهي فكر ميكنم خودخواهانه باشه كه بخوام تو رو به سمت خواسته هاي خودم سوق بدم اما بعد دلم بهم نويد ميده اينها خواسته هاي بدي نيستند اگرچه فقط خواسته ي من بوده باشه . دلم بهم نويد ميده اگر الان بتونيم به اين شيوه كه خيلي هم...
27 بهمن 1393