مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

يه جِنتلمنِ كوچولو !!

1391/11/3 8:28
نویسنده : مامان مهدیه
633 بازدید
اشتراک گذاری

مهبدم سلام

تاخير چند روزه منو با قلب مهربونت بخشنده باش . يه سفر دو ، سه روزه ، حجم كار در شركت ، شروع كار جديدم ، بيشتر شدن شيطنت هات ، همه و همه توجيه نبودنم در دنياي ني ني وبلاگه !!حالا فعلاً اين خلاصه ي توضيح رو بپذير تا سر فرصت خاطره ي سفر و .... را برايت بازگو و ثبت در دفترچه خاطراتت كنم .

گل ِ نازم !

ماشالله ، هزار ماشالله ديگه يه مرد كوچولوي با كمالات شدي ، به خوبي صحبت ميكني ، از حق خودت دفاع ميكني ، با بچه هاي كوچيك تر از خودت مهربوني ، كلي اجتماعي شدي و در نهايت امر بي نهايت شيطنت و شادي ميكني . وقتي كسي رو مي بيني با كمال ادب ميگي شَلااام . خيلي با مزه سلام ميدي . صبح ها وقتي بيدار ميشي ميگي شُب ب ِ تِر ( صبح به خير ) و شبها با صداي يواش ميگي بابا شَب بِتِر ( شب به خير ) . عزيز ِ مادر شب و روزت به خير ....

يه موضوعي كه برام خيلي اهميت داره اينه كه نقاشي هات پيشرفت كرده و پشت سر هم يه عالمه دايره رديف ميكني ، ميگن دايره تو نقاشي بچه ها خوبه ،راجع به صحتش بايد تحقيق كنم ولي اميدوارم كه هر چي خوبيه توي وجودت ، نقاشي هات ، روحت و هر آنچه كه متعلق به توست پرورونده بشه .

تمام ِ زندگي ِ من !

اين روزها وابستگيت به بابا مهدي بيش از پيش شده و اصلا دوست نداري توي خونه بدون بابا مهدي باشيم ، هميشه سراغش رو ميگيري و با صداي رسا اسمش رو ميگي تا بابا بياد پيشت ، اميدوارم كه روابط پدر و پسري روز به روز مستحكم تر از قبل بشه .

جونم برات بگه كه خيلي بلا شدي ، يخچال و محتوياتش از دست تو لحظه اي در امان نيستن . توي آماده كردن وسايل شام ، جمع و جور كردن خانه و ... به ماماني كمك ميكني و اين خيلي خيلي لذت بخشه . از شيرين زبونيت هم ديگه چيزي نميگم كه يه طوطي ِ شيرين زبون ِ به تمام معنايي .....

اين 2 تا عكس هم مربوط ميشه به نامزدي ِ خاله محيا ، ببين چقدر ماه شده بودي ....

شازده كوچولوي من

تمام دنياي ماماني و بابايي

باي تا پست بعدي كه مربوط ميشه به نقل خاطرات ِ مهموني و سفر و ... بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

سارا مامان آرام
3 بهمن 91 9:46
مهبد نازنینم ، چه جنتلمنی شدی خاله جون
آره هر روز که میگذره این فرشته ها بانمک تر و دوست داشتنی تر میشن
این مدت خیلی گرفتار بودم ، غیبتم رو ببخش دوست خوبم


سلام عزيزم . مرسي خاله ساراي مهربون . وقتي به خونمون نمياي و خونه ي خودتون رو آپ نميكنيد نگرانتون ميشم . دوستتون دارم خيلي زياد . ببوس آرام رو .
مهرنوش مامان مهزیار
3 بهمن 91 10:34
عزیزم امیدوارم همیشه موفق باشی گل پسر زدی رو دست داماد


ممنونم خاله جوني . چشمات قشنگ ديده ...
خاله محیا
3 بهمن 91 12:02
گل پسری خوشحالم که هرروز در کنارمونی و شاهد شیرین زبونیاتم.دوستت دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه.بوووووووووسسسس


خاله محيا فصل امتحاناته و من حسابي شرمنده كه مهبد نميزاره خوب درساتو بخوني . ايشالله يه روزي محبتهاتون رو جبران كنم . بوووووووووووووووس . از همين جا هم به مامان زري (به قول مهبد : ما زي ) دست مريزاد ميگم . مامان زري مزاحمت ها و اذيت هاي گل پسري رو به بزرگواري خودت بخشنده باش . هر چه كنم در مقابل لطفت كم ميارم . مي بوسمت .
شبنم وشیما
3 بهمن 91 14:26
سلام قربونت برم بااین عکسای قشنگ وخوش تیپتحتمابه مامان مهربونت بگویه اسپندبرات دودکنه هزارماشاالله خیلی قشنگ وخوردنی شدی عزیییییییییییییییزدلم خیلی دوستت داریم بووووووس بوووووس بووووووووووووووووووس


فداي شما دو تا مهربونا . مرسي از اين همه اظهار محبت و لطفتون . بووووووووووووووووووس
♥ مامان آمیتیس ♥
3 بهمن 91 16:52
خاله عاطفه
4 بهمن 91 11:37
سلام شازده کوچولو ومامان و بابای مهربونش
هزار ماشاا... به این گل پسر امیدوارم همیشه در کنار هم شاد و پیروز باشید.خوش بحال خاله محیا و الباقی خانواده مامازی که هرروز گل پسر مارو میبینن کاش منم وقت داشتم هرروز شما دوتا فرشته مهربونو (مهبد جون و پسرخالش آقا مهرزاد) میدیدم .
دلم خیلی برات تنگ شده عشق خاله هوارتا دوستتت دارم راستی مهدیه جون کار جدیدتم تبریک میگم امیدوارم همیشه موفق باشی عزیز دلم.یه چیز دیگه هم بگم به تو و مهدی جون اما قول بدیدکه مثل همیشه اخم نکنید:این گل پسر داماد خودمه ها قولش به کسی ندید

سلام خاله عاطفه . خوبي عزيزم . مرسي از اظهار لطفت .ممنون از تبريكت . حالا فعلا در مرحله آزمايشي ِ و معلوم نيست كه چي بشه . عزيزم اخم براي چي ؟ ولي يه چيزي بهت بگم براي هميشه ات بدون ، حالا تو كه ني ني نداري ولي اصلا ً خوب نيست كه از كودكي روي بچه ها اسم بزاريم بگيم دامادم و عروسم و ... چون براي سنين نوجواني شون خوب نيست . البته ميدونم كه از سر لطف و محبت اينو ميگي ولي من گفتم كه بدوني اگه يه روزي يه ني ني داشتي و مخصوصا يه دختر كوچولو ، هيچ وقت از اين الفاظ استفاده نكن . باشه خاله جون ؟؟؟ البته باز هم ببخشيد كه من رفتم سر ِ منبر ها )
مامان آريا
4 بهمن 91 13:23
___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* ........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ *.°
الهه مامان یسنا
4 بهمن 91 13:41
ای من به تنهایی فداش!!!! ای منو بگیرین!!!!!!!!!!! ای منو غششششششششششششششششش!!!!!!!!
قربونت برم با اون پاپیون نازت عزیزمممم


سلام خاله الهه . خدا نكنه عزيزم . فدات بشم كه اينقدر با محبتي . دلم برات شده يه ذره ، ايشالله كه زودتر كنكورت تموم شه تا من باهات قرار بزارم و ببينمت .
شیما مامان درینا
4 بهمن 91 16:21
مهدیه جون جنتلمن و خیلی درست گفتی حسابی آقاس . امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشه و روابطش با پدر و مادر روز به روز بهتر باشه . اسپند هم فراموش نشه


سلام شيما جونم . ممنون لطف داري . مرسي از دعاي خيلي خيلي خوبت . اميدوارم كه هميشه يه روابط گرم و منطقي و دوستانه بينمون باشه .
mamanebaran
7 بهمن 91 16:42
الهيييييييييييييييييييييييييييييي خاله قربون اون چشمات بشه ، الهي من فداي اون تيپت كگه انگار داري ميري خواستگاري ، نه مثل اينكه مهديه جونم ديگه اصلا فكر قلب منو نميكنه ، مهديه جونم براي مهبد نازنينم يه عالمه و ان يكاد و اسپند دود كن يادت نره خانومي ، عاشقتونم


سلام فاطمه جونم . قربونت برم مهربونم . اين چه حرفيه . ما به تپش قلب شما زنده ايم ها . باران ناز نازيمون رو ببوس حسابي
علامه کوچولو
7 بهمن 91 18:40
سلام جنتلمن عزیزم
قربون اون ش گفتن هات شلام شب بخیر


سلام خاله جون . خدا نكنه عزيزم .
مامان آراد(خاطره)
11 بهمن 91 11:36
جونممممممممممممم...چه پسر خوش تیپی..
بخورمتتتتتتتتتتتتتتتت...
قربون شیرین زبونیات...


سلام خاله خاطره ، مرسي عزيزم . آراد جونم رو ببوس.
ارغوان
16 بهمن 91 10:50
وای چه خوشتیپ


ممنونم ارغوان جون .
مامان نیروانا
25 بهمن 91 10:43
ای خاله قربون ژست و تیپت بره جنتلمنِ من!
چقده بهت میاد این تیپ، یه رحمی به حال عشاقت بکن آخه خاله!
چقده ازت دور افتاده بودم این چند وقته ببخش عزیزم. خیلی درگیری کاری و فکری داشتم و همیشه شرمنده ی لطف و محبت دوستان. شب و روزت بخیر عزیزم. میبوسمت


خدا نكنه خاله جون . ممنونم . اين روزها نميدونم چرا اينطوري ميگذره همه يه جورايي درگيرن ، ايشالله كه هميشه درگير كارها و فكراي خوب باشيد .... من هم مي بوسمت