مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

بازي وبلاگي

1391/11/15 9:44
نویسنده : مامان مهدیه
1,063 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر ماماني سلام . صبح روز يكشنبه ات به خير

توي اين پست ميخوام برايت بنويسم كه چرا وبلاگم رو دوست دارم ؟؟

اين يه بازي وبلاگيه كه از طرف الهه جون مامان يسنا بهش دعوت شديم و قضيه از اين قراره كه بايد 3 دليل براي دوست داشتن وبلاگم بنويسم و 3 تا از دوستاي مهربونمو براي ادامه ي بازي دعوت كنم . البته قانون آخر بازي توسط خاله الهه تحريف شده و قرار شد همه ي دوستاي خواننده ي پست كه داراي وبلاگ هستن به باز ي دعوت بشن ....

چرا وبلاگم رو دوست دارم ؟؟؟؟؟؟

1 - توي اين خونه ي مجازي كه بد جوري بهش عادت كردم از خاطرات بارداري تا زماني كه دستم توان نوشتن داشته باشه با عشق ، براي مهبد مي نويسم ، دوست دارم كه مهبد بدونه كودكي هايش دقيقا ً چگونه گذشت .

2 - وقتي خودم براي لحظه لحظه قد كشيدن ِ مهبد دلتنگ شدم ، برگردم توي خاطرات و به هر جاييش كه دلم خواست سرك بكشم و همه ي شيريني هاي كودكيش و باليدنش رو به به خاطرم بسپرم و خدايي نكرده خاطراتمون غبار فراموشي نگيره ...

3 - اين خونه رو دوست دارم چون سراسرش عشقه و من با پيدا كردن دوستاي خيلي مهربون مي تونم هم از تجربياتشون در زمينه هاي مختلف بهره مند بشم و هم هيچ وقت تنها نيستم ، با يه كليك كوچولو ميرم خونه ي دوستام مهموني و دلم از ديدنشون شاد ميشه ....

 

حالا شما همه دوست جونيا به اين بازي دعوتيد !!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهه مامان یسنا
15 بهمن 91 11:18

دوستت دارم عزیزم


منم همينطووووووووووووووووووور
mamanebaran
15 بهمن 91 12:21
گاهی دلت می خواهد خیلی خوب بنویسی،گاهی دلت می خواهد خیلی لفظ قلم بنویسی،گاهی دلت می خواهد تمام احساسی را که برای پیش آمدن یک اتفاق خوشایند داری روی کاغذ که نه!تایپ کنی روی سفیدی این صفحه دوست داشتنی که یک روز زيباي بهاري شد همه زندگيت،شد جایی برای گفتن شادی ها و غم ها، صفحه سفیدی که محل نوشتن دنياي شيرين كودكانه توست .صفحه سفیدی که هر بار بازش کردی سریع رفتی و کامنت های دوستانه را دیدي و دلت لرزید برای دوست هایی که تا بحال آنها را از نزديك نديدي، اما همان هایی را که ندیدی شدند برایت خاطره.خاطره های دوست داشتنی.همین فضای مجازی انقدر فاصله ها را بین دل ها کم کرد ، كه هروز از شيطنت كودكانه فرشته از هم پرس و جو مي كنيم ، همین صفحه سفید شد محلی برای نوشتن از موجودی زیبا و دوست داشتنی به نام باران که توی یکي از روزهاي بهار مهمان همیشگی من و پدرش شد و چه قدر لذت بخش بود نوشتن خاطرات اولین لحظه ها و دقیقه ها و روزهای مادر بودن.
صفحه دوست داشنی من ، تو را بعد از وجود باران پیدا کردم ، تو اولین دوست من توی این دنیای مجازی بودی، تو را با تمام آن چه که امروز هستی دوست دارم، با تمام خبرهای خوب و بد و تلخ و شیرین، شیرین ترین اتفاق زندگی من منصور عزيزم و باران مهربانم هستند ، و دومين اتفاق شيرين زندگيم آشنايي با دنياي مجازي تو بود ، صفحه سفيد من چه دوستانه برای هر خاطره شیرین من لبخند زدی،صفحه دوست داشتنی من، با من بمان.همینطور صبور باش و مهربان و حتي اگر روزها سراغت نیامدم تو مرا فراموش نکن.

صفحه دوست داشنی من ، تو را بعد از وجود باران پیدا کردم ، تو اولین دوست من توی این دنیای مجازی بودی، تو را با تمام آن چه که امروز هستی دوست دارم، با تمام خبرهای خوب و بد و تلخ و شیرین، شیرین ترین اتفاق زندگی من منصور عزيزم و باران مهربانم هستند ، و دومين اتفاق شيرين زندگيم آشنايي با دنياي مجازي تو بود ، صفحه سفيد من چه دوستانه برای هر خاطره شیرین من لبخند زدی،صفحه دوست داشتنی من، با من بمان.همینطور صبور باش و مهربان و حتي اگر روزها سراغت نیامدم تو مرا فراموش نکن.
مهديه جون اين يكي از پستاي وبلاگم بود ، دقيقاً مربوط به پست جديد وبلاگت ميشه ، من اين صفحه مجازي و اين دنياي شيرين رو اينطور توصيف كردم ، مهبد نازنينمو ببوس


فاطمه ي عزيزم باز هم مثل هميشه سراسر عشق و احساسي كه توي تك تك خطوطت نمايانگر و هويداست . ممنون كه دعوتم رو به اين بازي پذيرفتي و اينقدر شيوا وصف كردي اين دنياي سراسر خاطره رو ....
مي بوسمتون /.
سارا مامان آرام
15 بهمن 91 12:21
مامان آترین
17 بهمن 91 17:21
سلام منم وبلاگ دخترم رو خیلی دوست دارم
به چندین دلیل و از همه مهمترش اینه

دلتنگی برای کودکی های دخترم ..... درسته که با بزرگتر شدنش من هم به آرامش می رسم اما دلتنگ روزهای نوزادی و کودکیش می شم .........من با دویدن های این روزهاش حض می برم اما دلم برای روزهایی که نمی تونست
گردنش رو حرکت بده تنگ می شه ......... من با حرف زدنهای این روزهاش عشق می کنم ولی دلم برای قیقینگ کردنهای دو سه ماهگیش تنگ می شه واینجا مجالی برای مرور این خاطرات شیرینه ...... واسه من ...........

ممنونم مامان آترين كه دعوتمون رو به اين بازي پذيرفتي ، اميدوارم كه كنار آترين كوچولو هميشه سرشار باشي از شوق و شادي . به اميد داشتن روزهاي شيرين در كنار هم .
مامان نیروانا
25 بهمن 91 10:47
چه تفاهمی من یکی از شنیدن و دیدن این کلیپ کلی به وجد میام و نمیتونم بشینم، چه برسه به این طفلیا با فطرت پاکشون
همیشه به شادی و سورپرایز باشین که خیلی کیف میده. جمعتون جمع


ممنونم فريباي نازنين . با خوندن كامنتات كلي خوشحال ميشم پس يادمون باشه كه اگه خدا قسمت كرد و از نزديك ديديمت اين آهنگو بزاريم و برقصيم )
مامان نیروانا
25 بهمن 91 10:48
من همینجا از الهه ی ناز و تو دوست عزیزم عذر میخوام که هنوز توی این بازی شرکت نکرده م. خودمم نمیدنم چرا ولی دلایلت رو باور دارم. همیشه سبز باشی دوست نازنینم


فداي تو عزيزم . ميدونم كه هممون دلايل مشابهي داريم ، همين كه نظر گذاشتي و باورمون كردي يعني كه تو بازيمون شركت كردي .