مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

بيب بيب

1392/6/20 13:51
نویسنده : مامان مهدیه
2,667 بازدید
اشتراک گذاری

بيب بيب بيب بيب اين صداي بوق ماشين عروسه كه توي تابستون امسال توي خيابونها زياد شنيدي و در نهايت هر ماشين گل زده اي رو كه ميبيني بيب بيبت گل ميكنه .... توي شهريور ماه 2 تا جشن داشتيم كه يكيش عروسي دوست بابا مهدي ( عمو ميثم ) كه 8 شهريور ماه برگزار شد و اون يكي نامزدي مبينا يكي از اقوام ماماني بود كه همين ديشب بود ، اينقدر براي رفتن به عروسي سر تا پا شور ميشي كه من همش براي جووناي فاميل و ... دعا ميكنم زودتر عروس و دوماد شن تا تو بيشتر كيف كني . هر چند كه توي جشن عروسي عمو ميثم خوش اخلاق تر بودي و كلا ً سرحال تر بودي ' اما جشن نامزدي هم بد نبود بعد از يك بار قر دادن به اتفاق مامان و بابا ترجيح دادي كه من بغلت كنم و اگه تو بغل من بودي پايه رقصيدن هم بودي ، در نهايت خوابيدي و اجازه دادي تا نيمه هاي شب به پايكوبي و شادي توي اون جشن با صفا ادامه بديم . اين چند تا عكس هم يادگاري از همون شب 8 شهريور ِ .... !!!

با نگاه شيطونت به سفره ي عقد نزديك ميشدي و شمع ها رو فوت ميكردي و بعدش هم قهقهه زنان فرار ميكردي ، عكس هات هم به خاطر سرعت عمل بالايي كه داشتي يه خورده تار شده ....

شيطون بلا شيطون بلايي ....

اين هم لحظه ي فرارته .....

قربون شادي هات ، خنده هات

ايشالله دوماد شدن خودت پسرم .............. واي يه دفعه دلم قنج رفت خیال باطل

بعد از مراسم شام تا اركست شروع به نواختن كرد از من درخواست كردي تا برقصم و مدام ميگفتي مامان پاشو ، خودت هم همپاي من و بابا مهدي كلي بالا و پايين پريدي و قر دادي .....               هميشه شاد باشي عزيزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

خاله محیا
20 شهریور 92 14:56
مهدیه جون ایشالا همیشه در مراسمای شادی شرکت کنید عزیزم. جیگر تو گل پسری ایشالا دامادی خودت.والا منم دلم قنج رفت


فدات عزیزم . ایشالله عروسی خودت عزیزم بیایم و بترکونیم با گل پسری .
مامان نیروانا
20 شهریور 92 15:20
هززززززززار ماشالا شادوماد. چقدر این تیپ بهت میاد خداییش مهبد جونم. الهی قد بکشی و تو لباس دومادی ببینیمت. فدات


مرسی خاله جونم . آمین به دعای قشنگت ایشالله که همه ی بچه ها خوشبخت و شاد و سلامت باشن ...
هستی خانوم
20 شهریور 92 15:38
سلام امروز هستی عمه به دنیا میاد پس تشریف بیارید به جشن ما و نظربدید ممنون


چشم قدمش مبارك باشه ايشالله ....
الهه مامان یسنا
20 شهریور 92 17:34
همیشه شادی و خوشی و بیب بیب گلم... وای یعنی میشه ماهم دومادیت رو ببینیم عزیزکم


مرسي خاله جون . اگه مامانم زنده بود كه حتما ً شما رو دعوت ميكنه.... در غير اينصورت شما به عنوان يكي از بهترين خاله هاي دنيا از همين الان دعوتيد .
خاله عاطفه
21 شهریور 92 8:28
عزیز دلم انشاا... دومادی خودت.امیدوارم همیشه به جشن و پایکوبی باشید و دلتون همیشه شاد باشه


در كنار شما خاله جون مهربون . شما هم هماره شاد و خوشبخت و سرحال باشي .
الهام (مامان امیر علی جون-جیگرم)
21 شهریور 92 12:30
به ما هم سری بزن راستی نظر یادت نره میخوام تو یه پست 50 نظر داشته باشم
فعلا


چشم عزيزم .
مامان الناز
22 شهریور 92 15:52
ماشالاه خدا حفظش كنه از جشم بد دور باشه ادم مي خواد بخورتش براش اسفند دود كن عزيزمي


مرسي خاله جون . لطف داري شما . چشم حتما ً.
مامان امیر حسین
24 شهریور 92 0:38
عزیییییزم انشاالله دومادیه خودت
گل گلیکلی کیف داده هامخصوصا قسمت خاموش کردن شمعها


مرسي خاله ي مهربون . آره بلا كلي خوش گذروند با اون شمع ها ....
مامان روشا
24 شهریور 92 8:48
به به
ان شالله داماد شدنش و خوشبخت شدنش

همیشه به شادی و عروسی


ممنونم عزيزم . ايشالله كه همه ي كوچولوهاي پاك و بي آلايش خوشبخت و سعادتمند باشن . همچنين شما دوست جون مهربون .
mamanebaran
24 شهریور 92 15:03
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــی عزیزم
ایشالله دامادی خودت

ایشالله مادرشوهر شدنت مهدیه جونم
فدای اون تیپ قشنگ عزیزم قربونت برم که دلت میخواسته با مامان و بابا برقصی
الهی همیشه شاد و سلامت باشی


مرسيييييييييييييييي عزيزززززم . چه با مزه به مادر شوهر شدن خودم فكر نكرده بودم !! خدا نكنه خاله جون و ايشالله بيايم عروسي باران كلي برقصيم