کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه ...
اينروزهاي خونمون با حضورت خيلي خيلي گرمه ، ماشالله براي لحظه اي هم نه به خودت استراحت ميدي و نه به چشمهاي نازت ....
بخشي از ديالوگ روزانه بابا مهدي و مهبد :
مهبد : بابا تو ميخواي اخبار ببيني ؟؟
بابا : نه
مهبد : پس من ميخوام پلنگ صورتي ببينم !
بابا : " با ناراحتي " باشه بيا واست بزارم ، سريع كنترل ها رو بر ميداره تلويزيون رو روشن ميكنه كه تا لحظه ي play شدن سي دي حداقل بتونه تيتر خبرها و يا قسمتي از برنامه مورد علاقشو ببينه .
مهبد : بابا پلنگ صورتي بزار ، بابا پلنگ صورتي بزار ، بابا پلنگ صورتي بزااااااااار. اينقدر پشت سر هم اين جمله تكرار ميشه كه خودت رو هم كلافه ميكني .
بابا :
مهبد : با خونسردي هر چه تمام تر " اونجاش رو بزار كه هاپوئه ميخواد پلنگ صورتي رو بگيره " و اينقدر خيره تلويزيون نگاه ميكنه كه از چشماش اشك مياد !!!!! ميترسه پلك بزنه مبادا صحنه اي رو از دست بده ....
بابا : نوبتي ِ حالا ديگه نوبت منه .
مهبد : نهههههههههههههههههه نوبت تو نيست نوبته منه .
بدين ترتيب تا ساعت 11 يا هر وقت كه لامپ ها خاموش بشه نوبت مهبد ِ !!!!!!
پسر كوچولو خودت هم از ديدنش خسته شدي ، چون براي انجام بازي و هر كاري از جلوي تلويزيون بلند ميشي و ميري البته اگه كسي حساسيتي روي tv نشون نده ، اما به محض اينكه صداي اخبار رو بشنوي يا فيلم و يا هر چيزي كه فكر كني توجه بابا مهدي رو جلب ميكنه جيغ ميزني و با زورگويي دوباره cd پلنگ صورتي رو play ميكني !!!!
به بازي با لوگو هات خيلي علاقه مندي و به قول خودت باهاشون پارگينك درست ميكني براي ماشين هات .همه ي ماشين هات رو از اتوبوس تا كاميون و تريلي و به قول خودت پيكان و .... رو پارك ميكني توي پاركينگت و از همشون هم 3/5 پول پاركينگ ميگيري و يه صدايي هنگام دريافت پول درمياري كه مثلا ً پولها رو گرفتي " چيك "
بليط و كليد و هر چيزي رو كه بخواي توي بازي بدي و يا بگيري اين صدا رو در مياري .... به بابا سفارش يه سري لوگوي جديد دادي " ميگي اينا به درد نميخوره بهترش رو بخر "
از اينكه يه ماشين بگيري توي دستت و به قول خودت گاز بدي و قان قان كني و بعد آدرس بپرسي لذت ميبري . مياي با ماشينت جلوي من و ميگي " آقا شهربازي پامچال تدوم وره ؟ " يعني آقا شهربازي پامچال كدوم طرفه ؟؟
بعد كه آدرس ميگيري با سرعت هر چه تمام تر گاز ميدي و با صداي يه ترمز مهيب جلوي شهر بازي مي ايستي .
بعد هم منو ميبري نمايشگاه ماشين خياليت ، توي اتاقت ، درست وسط يه كوه اسباب بازي ولو شده بعد ميگي آقا اين ماشينه 3/5 بخرش ! البته ماشيني كه به من ميفروشي ، اصولاً از مال خودت مدل پايين تره و يا يه چرخش كنده كه زياد با سرعت نره بعد هم با من كورس ميزاري كه عاقبت با هم تصادف ميكنيم و مجبوريم بريم تعميرگاه و باز هم من مقصرم و با ماشين پليست مياي و منو جريمه ميكني !!!! تازه بعضي اوقاتم به قول تو "ماشينه زياد خرابه بايد بُسكِلش كنيم " يعني بُكسل !
يه فرودگاه هم توي خونمون داريم كه خودت توش اطلاعات پرواز رو پيج ميكني ، پرواز 269 به مقصد اِستُكلُم .
بعد من بايد بيام تو صحنه و هم اطلاعات پرواز رو پيج كنم و بگم پرواز به مقصد استكهلم و هم دراز بكشم و نقش هواپيما رو بازي كنم و تو رو توي آسمون خيال به پرواز در بيارم . تازه بعد از به پرواز در اومدن قهقهه ميزني و ميگي" آقا من تمربند ايمنيمو نبستم ! " و تا من بخوام حرفي بزنم قهقهه دوم رو سر ميدي كه " تازه بليط هم ندادم !!!" و بعد انگار ميخواي منو گول بزني با زيركي ميگي " سقوط نكنيم ها " كه من پاهام رو حركت بدم تا تو بيوفتي توي بغلم و انگار سقوط كرديم !!
عاشق همبازي شدن باهاتم ، اما وقتي بازي رو شروع كنيم نميشه به زودي رهاش كنيم بايد همه ي اين بازيها رو به ترتيب بكنيم . پسر مهربونم من از وقتي خودم رو شناختم به عشق معتقد بودم ، اما عشق هاي واقعي كه بتونه آدم رو به نهايت برسونه ....... به نظرم عشق مادر و فرزندي يكي از اون عشق هاست ، يكي از ناب ترين و خالص ترين عشق هاست كه خداي مهربون منو لايقش دونست و بهم عطاش كرد در آخر اين چند خط شعر هم كه آقاي معين ترانشو خونده و من خيلي عاشقشم تقديم به تو گل پسر دوست داشتني كه با حضورت اين عشق ناب رو برام حقيقت بخشيدي ....
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای كه چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از اینجا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودنه با هم
محاله پیش من باشی برم سر گرم کاری شم
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزهایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو میخوای یه جورایی خود آزاری
قشنگه ردپای عشق بیا بی چتر زیر برف
اگه حاله منو داری می فهمی یعنی چی این حرف
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزهایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم ....