آواز ِ باد و باران
پسرم اگر تو نباشی ، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ و هيچ پاييزي - حتي اگر لبريز باران باشد ، دیدن ندارد.
اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ گاه مادر ، عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس پدر، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند.
اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر تو نبودي ، نه پدر معنا داشت ، نه مادربهشتی می شد.
ممنونم كه هستي و پاييز هزار رنگم را زيباتر كردي . خدايا شكرت بخاطر نعمت ِ داشتن فرزند و حس كردن لقب مادر با تمام وجودم !!
*****************
گاهي تو زندگي فرصت هايي پيش مياد كه بهتر ميتوني بينديشي ، بيابي و لذت ببري ... گاهي فرصتهايي پيش مياد كه خودِ گمشدتو پيدا كني و دلت ميخواد كمي بهش برسي و كمكش كني خودش رو دوباره پيدا كنه ، گاهي فرصتي پيش مياد به علايقت فكر كني و ببيني نقطه اي كه ايستادي به خواسته هات چقدر نزديك و يا دوره . آخر مهرِ من با اين گاهي ها رقم خورد و چه خوب شد كه يادم افتاد كه نه ماه انتظار و يك عمر نگراني همه و همه به سرعت برق و باد ميگذره و من بايد از اين لحظات ِ گذراي عمرم بيشتر لذت ببرم ، بايد فرصتهاي اينروزهاي زيبا رو به بهترين وجه ارج بنهم و قدردان ثانيه ثانيه نفس كشيدنم باشم .
اينروزها بارون كه ميباره دلم رو بدجوري صاف ميكنه ، صاف و زلال !! انگار دلم رو به پاييز سپردم تا با كمك باد و بارونش بهش صفا بده .... دو روز پيش صبح كه بارون نم نمك ميباريد و ساعت 8 خيلي سرحال بودي چتر به دست منتظر من جلوي در ايستاده بودي تا با هم بريم و كلي در بارون دوتايي كيف كنيم ، صداي برخورد بارون به پنجره باعث شد كه زيباترين تعبير عمرم رو از پاييز از تو شنيدم :
" عجب آوازي ميخونن باد و باروون "
اين عكسهاي زيبا هم سنجاق ميكنم به ديوار اين خونه شيرين زبون ِ من تا در كنار جمله ي زيبات به يادگار بمونه ....
خدايا خودت حافظ ِ يكي يكدونه ي من باش !!