مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

زمستون ِ دلم هواتو كرده ....

1393/11/6 10:45
نویسنده : مامان مهدیه
664 بازدید
اشتراک گذاری

فصل زمستون هميشه برام جذابيت داشته ، هميشه خاطرات خوب و شيريني از اين فصلِ ِ سرد دارم ، برخي آهنگها رو فقط و فقط مختص زمستون ميدونم ، حس شعر گفتن در زمستون توي وجودم زنده ميشه و دلم ميخواد تند تند شعر بنويسم ، اما زمستون امسال اصلن بلد نبود زمستوني كنه . برف كه فقط در حد نازكي يك لايه حرير روي زمين نشست و تا دلت بخواااد سوز برف از شهرهاي اطراف بهمون ميرسه كه دلمون رو بسوزونه !!

گل پسرم

اينروزها هر وقت هويج ميخريم دماغ ِ آدم برفيت رو انتخاب ميكني و جدا ميزاريش و چقدر تاكيد ميكني كه يه وقت يادمون نره  و بخوريمش ُ آدم برفيت بي دماغ بمونه . يه شال سبز رنگ از بين شالهاي من انتخاب كردي و قراره كه دور گردن آدم برفي بندازي و از همه مهمتر دستكش هات رو هر روز چك ميكني كه گم نشن كه مبادا برف بباره و براي درست كردن آدمك  و گلوله هاي برفي انگشتات يخ بزنه ... هر روز پشت پنجره اتاقت ميري و ميگي پس اين ننه سرما كوش ؟؟؟ كي ميخواد برف بياد .... جان ِ مادر بد جوري داري انتظار ميكشي و متاسفانه هيچ خبري از برف نيست . اميدوارم كه انتظارت به سفيدي برفي ختم بشه كه بتوني توش بدوي و بازي كني و احساس ِ شعف و شادي رو توي سياهي چشمات ببينم .

گل ِ مادر اينقدر اينروزها مهرباني كه وصفش كار سختي است ، برايت به زبان ِ كودكانه از دو بچه اي گفتم كه غمشان اينروزها خيلي بزرگ است و گفتم خوشحالي ندارند چون در آستانه از دست دادنِ مادرشان هستند و تو زيباترين بخششي كه از دستت بر ميامد را برايم به تصوير كشيدي !!!! اينروزها عزيزترين و گرانبهاترين دارايي هايت ماشين هاي كوچك و بزرگيست كه در پاركينگ ِ ساختگي با لگوهايت در گوشه اي از اتاقت به نمايش گذاشتي .... رفتي و دقايقي بعد با دو ماشين برگشتي كه دلت ميخواست دل ِ آن دو كودك را با آنها شاد كني و چه زيبا بود اين حس ِ بخشش و مهرباني ات ..... با ديدن مستند ِ زندگي حيوانات و لحظه اي كه فيل كوچك از پا در آمد و روي زمين افتاد و فيل مادر پس از كمي نوازش با خرطومش، تركش كرد اشك ريختي و من اينهمه حس زيبا و مهرباني ِ بي دريغ و انسانيتي كه درون ِ تن ِ كوچكت موج ميزند را ارج مينهم و پيشاني ام را براي شكر ِ كرم ِ خداي عزو وجل بر زمين مينهم .

دردونه ي سه سال و 7 ماه و 14 روزه ام

اينروزها عجيب لبريزم از عطوفت و صلابت نگاهت ! خداي من چطور ميشود عطوفت و صلابت را يكجا درون گردي چشمان ِ پسرك اينچنين هنرمندانه جا داده باشي . پسرم اينروزها حرف زدنت و بازي دادن ِ من و پدرت اينقدر حساب شده و متفكرانه است كه همه و همه تلالو قدرت خدا در وجود ِ چند وجبييه توست . خداي بي نياز من ، ممنونم از رحمتي كه شامل حال ِ ما و روزگارمان كردي ....

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان الهه
6 بهمن 93 13:12
عزیز دلم کی میشه هممون به این آرزوی سپیدمون برسیم....ماهم هر روز صبحمون رو به امید دیدن برف شروع میکنیم....عزیز دلم همیشه گفتم چشمای مهبد فقط چشم نیست تمام زندگیه....میبوسمتون و دلم هواتونو کرده حسابی
مامان مهدیه
پاسخ
انشالله كه هر چه زودتر هممون به آرزوي سپيدمون ميرسيم و كلي ميريم و برف بازي ميكنيم . فداااي تو از تعبير قشنگت نسبت به چشماي مهبد قربون دلتون . ما هم بد جوري هواتونو كرديم
امیر محمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
8 بهمن 93 22:33
وبت عالیه به وبمون سر بزن خوشحال میشیم نظر بدی///
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم از محبتتون . چشم اميرمحمد كوچولو
مامان فريبا
9 بهمن 93 12:38
فدای عطوفت و صلابت نگاه شازده مون دربست. مهدیه ی عزیزم گل پسری به خودت رفته از مهربونی و مرام. ممنونتم که با دست و دل مهربونت همیشه هوای نوشتنم رو با خوندنت داری و دلگرمم میکنی اگرچه من هرگز نمیتونم ذره ای از لطفت رو جبران کنم و مرتب خونه ی مهبد نازنینم سر بزنم. الهی همیشه رونق و برکت از خدا بگیری و شاد و پرانرژی باشی. فکر کنم باید این ترانه رو با این زمستونی که داریم اینجوری بخونیم: زمستون خدا گرمه ! دمش گرم
مامان مهدیه
پاسخ
خدا نكنه خاله فريباي نازنين فداي تو دوست خوبم در مقابل مهربونيتون چيزي براي گفتن ندارم و اينقدر دل نوشته هات شيرين و زيبا و دلنشينن كه نميشه بي خيال از كنارشون گذر كرد !!! ممنونم از دعاي زيبات . ترانه هم خيلي باحال و به جاااا بود ! ببوس دو تا فرشته ي پاك زمينيت رو
کامیار
30 تیر 94 17:53
سلام وبتون عالیه اگر با تبادل لینک موافق بودین بی خبرم نذارین!
مامان مهدیه
پاسخ
سلام ممنونم از حضورتون و لطفتون