مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

پشت ِ در ِ باغ ِ بهار

1393/12/29 16:50
نویسنده : مامان مهدیه
1,005 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت 4.30 دقیقه عصر آخرین روز زمستونه ! پدر و پسر در چرت نیمروزی به سر میبرند ، خونه کاملا مرتب شده ، سفره هفت سین در گوشه ای از خونه رخ نمایی میکنه و ماهی ِ تنگ ِ بلور در قلمرو کوچکش پادشاهی ! عطر سیر و سبزه و بوی نم بارون نوید بهاری را میدهند که چند ساعتی بعد به جمعشان می پیوندد و من دقیقا ً پشت در باغ ِ بهار انتظار میکشم تا در به رویم باز شود و باغی پر از خوبی و نیکی و سبزی و زیبایی رو به نظاره بنشینم . اسب 93 دوان دوان تر از قبل پرونده سال 93 رو با خود به خاطره ها خواهد برد . از پروردگار مهربون میخوام که امسالتون به قلم تدبیر آن نقاش بی همتا چنان زیبا نقش بندد که طبیعت به تماشای شکوهش بایستد .

نو بهـــــــــــارتون پیشاپیش شاد باش

به امید اینکه زودتر از درختان به این باور برسیم که جوونه بزنیم و سبز بشیم و سبز بیندیشیم و سبز زندگی کنیم دلهاتون پر از جوانه های سبز امید و گل بوته های عشق و محبت .

در اینجا جا داره که از زحمات بیدریغ و همکاری صمیمانه جناب مهبد خان تشکر و قدردانی کنم و از خدای منان توفیق روز افزون و انرژی دو چندان برای ایشان طلب کنم . این رو اینجا خاطره میکنم که عروسک فرداها بدونه که گل پسری که دائم قربان قد و بالایش میروم اینروزها چه نقش عظیمی در خانه تکانی 93 داشته اند ، درست راس ساعت 9 شب 28 اسفند ماه 93 و لحظه ای که فکر میکنی کارهایت به صفر رسیده و میتوانی تا پاسی از شب بدون دغدغه در کنار عزیزان لم بدی و به استراحت بپردازی ...

وقتی با این صحنه مواجه شدم و مبهوت داشتم نگاهت میکردم صدای پسرک بازیگوشی منو به خودم آورد " مامان اجازه میدی خونه تِتونی اتاقمو خودم بُتنم ؟؟ " تمام لباسهای توی کشو و کمد رو بیرون ریخته بودی و هیچکدوم از اسباب بازیهات سر جاش نبود تازه داشتی اجازه میگرفتی کچل

و یه تشکر ویژه هم بخاطر ِ علاقه ای که در چیدن هفت سین داشت و همکاری لازم و پر شوری که با من داشت . خیلی مزه میده گل پسرت اینهمه شور و هیجان عید و لباسهای نو و هفت سین داشته باشه . یادمون باشه بچه های زیادی این حس رو تجربه نمیکنن پس اول خدا رو شاکر باشیم و بعد کمک به همنوعان و نیازمندان رو فراموش نکنیم . اینجوری شادی بیشتری رو تجربه خواهیم کرد .

و این هم نقشی که پسرک از بهار به تصویر کشیده :

 روزهایتان پر از عشق ، امید ، حس زندگی ، لبخند ، شادی و به امید اینکه به همه آرزوهای قشنگتون برسید . دلتون شاد و ایام بکام . در پناه امن ِ خدا

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان الهه
6 فروردین 94 11:29
الهی الهی.... اول اتاق رو دیدم کلی خندیدم ولی بعدش منم کلی حرص خوردم.... عزیز دلم سال نو و بهار نو مبارک. سالتون پر از عشق باد دوست مهربونم
مامان مهدیه
پاسخ
قربون خنده هات الهي كه هميشه غنچه لبخند روي لبهات باشه سال نو شما هم مبارك . تندرست و شاداب باشي عزيزم
مامان آريانا
16 فروردین 94 11:44
سال نويكبار ديگه مبارك.انشالله زير سايه لطف خداوند دركنار مهبد عزيزم وپدرش سالي پر از خوبي ها وشادي ها داشته باشيد.واي مهديه جون چطور اون اتاقو جمع كردي ؟.چه هفت سين زيبايي .چقدر نقاشي مهبد جون قشنگه.از طرف من ببوسش.
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم معصومه مهربون و عزيز چشمات قشنگ ميبينه عزيزم . آرياناي گلم رو ببوس
مامان روشا
17 فروردین 94 22:18
سلام دوست و همراه همیشگی و خوبم سال نو مبارک ان شالله سالی سرشار از برکت الهی و سلامتی براتون باشه اول از همه آفرین به مهبد خان و نقاشی قشنگش و بعد ترکیدم از خنده بابت خونه تکونی خوب می دادی کل خونه رو می ترکوند دیگه ههههه ان شالله همیشه سالم و سلامت باشید سفره هفت سینتون عالی بود آفرین
مامان مهدیه
پاسخ
سلام به روي ماهت دكتر جان . سال خوب و پر از موفقيت رو براتون آرزو ميكنم . ممنونم خاله ي مهربون و دوست داشتني . كمك خواستي توي خونه تكوني بگو پسر من بياد
مامان الهه
30 فروردین 94 15:50
یک ماهه ننوشتی...کجایییییی!!!!!!
مامان مهدیه
پاسخ
يك ماه هم هست كه دوستاي خوبم رو نخوندم سرم خيلي شلوغ بوده ، دلم برات تنگ شده. به زودي مينويسم دوست گلم