به بهانه 4 سال و 4 ماه و 4 روزگي
به بهانه 4 سال و 4 ماه و 4 روزگي
امروز وقتي وبلاگت رو باز كردم 4 سال و 4 ماه و 4 روز رو براي سنت نمايش ميداد ، جانم به فدايت اين بهانه اي بود براي آغاز اين پست ....
ديروز برام يه شعر خوندي خيلي ريتميك و با يه لبخند مليح " همه هستي من فقط تو هستي ماهو ميخوام چكار وقتي تو هستي ...." خيلي بهم مزه داد و كلي ذوق قد و بالاتو كردم جان ِ مادر .
از همين تريبون اعلام ميكنم كه همه هستي من فقط تو هستي ماه ِ من ، گل پسرم اينروزها كه ابراز عشق و محبت رو خوب بلدي و اميدوارم كه روزهاي جواني هم هنگامي كه غرور شايد به مخالفت با تو برخيزد ، پيروز گردي و بودنها و محبتها را قدر بداني ! و هيچ وقت حرفي را براي نگفتن و عشقي را براي نورزيدن در دلت نداشته باشي ، يادمون باشه كه
ذهن ما باغچه است گل در آن بايد كاشت !
گل نَكاري ، علف هرز در آن مي رويد
زحمت كاشتن يك گل سرخ كمتر از زحمت برداشتن هرزگي يك علف است