مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

يه روز خيلي سرد و زيباي پاييزي و واكسن 18 ماهگي

1391/9/27 13:09
نویسنده : مامان مهدیه
1,456 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسرم قبل از اينكه به پايگاه بهداشت بريم كلي بهت آمادگي دادم كه بدوني كجا داريم ميريم.....  انگار كه نبايد بهت ميگفتم كه كجا دارم مي برمِت ، چون وقتي وارد اتاق شديم حتي حاضر نبودي يك لحظه ثابت روي ترازو بشيني و اجازه نميدادي قدت رو اندازه بگيرن فقط ميگفتي ماماني ترسيد ترسيد ... الهي من به دورت بگردم كه ترسيده بودي . بعدش هم اول يه واكسن به دست راستت زدن و بعد يه دونه توي پاي چپ . الهي فداي اشكات كلي گريه كردي ولي بايد اين كارو ميكرديم چون از واجبات ِ و براي سلامتيت حاضرم هر كاري بكنم ! البته پيش بيني كرده بودم و برايت ويفر و پسته آورده بودم تا بعد از گريه بهت بدم كه پسته ها كارساز شد و گريتو قطع كرد .

بعد از اينكه داشتيم بر ميگشتيم با يه شوق خاصي سرسره هاي پاركي كه سر راهمون بود رو نشونم دادي و با وجود سرما دلم نيومد كه نبرمت . رفتيم و 15 دقيقه اي بازي كرديم . كلي كيف داد چون پارك خلوت بود و به خواسته ي تو كودك درون من هم نشت روي تاب و كلي تاب تاب عباسي خونديم و خنديديم و بعدش به احترام خواستت رفتيم سُ سُ  سه  ( سرسره ) و چقدر نسبت به تابستون شجاع تر شده بودي دستت رو از كناره ها ول ميكردي و با قهقهه خودت رو به آغوش باز من كه پايين سرسره منتظرت بودم مي سپردي و بعد هم درخواست اَدو دَنگ (همون الاكلنگ خودمون) داشتي و صد البته من هم گوش به فرمان.... عزيزم از وقتي هوا سرد شده كمتر توي هواي آزاد بودي و مجبوريم براي گردش دادنت به نشستن توي ماشين و پيچ و تاب خوردن در خيابونها بسنده كنيم . ولي ظاهراً دل كوچيكت خيلي براي پارك تنگ شده بود و احساس كردم كه شاديت بعد از پارك مضاعف ِ . خلاصه كه امروز پُرم از حس خوب ِ خنده هاي پاييزيت كه توي همچين روز سردي برايم به ارمغان آورديشون . اميدوارم كه دست و پات درد نگيرن و تب و عوارض واكسن ها اذيتت نكنن تا كل روزمون همين قدر قشنگ بمونه .....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

خاله محیا
27 آذر 91 14:14
الهی دورت بگردم گل پسری.ایشالا که نه تب کنی نه دست و پات درد بگیره عزیز دلم. دوستت دارم.


فدات عزيز ِ مهربووووون .
سارا مامان آرام
28 آذر 91 8:25
آدم جیگرش کباب میشه وقتی اینجوری گریه میکنن

اونا زود یادشون میره ولی ما مادرا هر وقت تو ذهنمون میاد باز قلبمون یه جوری میشه

خیلی خوب کاری کردی بردیش پارک
مهبدنازنین رو ببوس


سلام سارا جونم . آره واقعاً ديدن اشكهاي كودكان براي مادر واقعاً سخته . ولي اميدوارم هميشه سلامتي باشه و هميشه گريه هاشون كوتاه باشه . مهبد كه ديشب چون پاش درد ميكرد همش يادش بود و از باباش ميخواست كه عمه اي كه براش واكسن زده رو دعوا كنه . دستش رو ميگرفت به پاش و ميگفت اووووي ....
مامانیه سپهر
28 آذر 91 8:58
سلام عزیزم. وای الهی نبینم پسر گلم تب کرده باشه.مهدیه جان نمیدونم خونه ای یا نه الان بهت اس میدم اگه خونه نبودی تماس میگیرم.بوس

فدات عزيزم . ممنونم كه تماس گرفتي دوست ِ خوبِ من ! بله صداي گرم و مهربونت رو شنيدم و الان هم كامنتت رو خوندم و كلي انرژي گرفتم ..... بوووووووووووووس
mamanebaran
28 آذر 91 9:38
عزيز دلم مبارك باشه واكسن 18 ماهگيت ، ناناي شرينه من ميدونم اذيت شدي اما مهبد قهرمان من بازم مثل هميشه از اين يكيم سر بلند بيرون اومد ، قربونش برم عسلم


مرسي خاله ي مهربونم كه هميشه با نظراتت دلگرممون ميكني . خاله جون مهبد هم خيلي دوستتون داره به خدا X





mamanebaran
28 آذر 91 16:06
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت.
یلدایتان مبارک. (باران مامان )


واي عزيزم خيلي زيبا بود . يلداي شما هم مبارك . ايشالله كه دور هم شب يلداي خاطره انگيزي رو جشن بگيريد .
مامان درسا
29 آذر 91 0:58
سلام عزیزم درسا در سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده.اگه میشه لطف کنید به وبلاگش بیاین وبه اون آدرس برید وبهش امتیاز بدین.ممنون


به چشم اطاعت ميشه ....
rahim
29 آذر 91 12:34
سلام وبلاگ زیبایی داری خیلی باهاش حال کردم ممنون میشم هر موقع اپ کردی خبرم کنی بیام بخونم خوشهال میشم به ما هم سر بزنی اینم وبلاگ خانوم نرگس محمدی دوسداشتی سر بزن مرسی

www.nargesmohmadi1.blogfa.com


سلام . ممنونم كه به ما سر زدين .
♥ مامان آمیتیس ♥
29 آذر 91 15:23
مهدیه جون شرمنده چند وقت سر نزدم.... فکر نکنی بی معرفتم.... بخدا چند بار اومدم اما وبتون برام باز نمیشد الان 5 روزه اومدیم شمال پیش خونوادم تا 6 دی اینجا هستیم


سلام عزيزم . من هيچ وقت جسارت نميكنم عزيزم . معرفت شما به ما اثبات شده است . ولي نميدونم چرا وب باز نميشده ؟! بهتون خوش بگذره در كنار خونواده . خوش و خرم باشين و هميشه خندون . آميگل رو ببوس .