غرق در دنياي شيرين كودكي با عمو قناد و گروه ِ خيلي خوبش
گزارشي از برنامه «جمعه به جمعه، خونه به خونه»
بعد از ظهر شنبه مورخ 28 بهمن ماه 1391 کودکان همراه مادر و پدران شان پشت در ورودي سالن ورزشي 5 مرداد تجمع کرده بودند ، تا مهمانان کوچک برنامه «جمعه به جمعه، خونه به خونه» باشند. جشنی با حضور آقاي مجيد قناد، کسي که براي کودکان امروز و ديروز چهره اي آشناست ، و البته اينبار عمو قناد به همراه گروه شادش مهمان ِ اراكي هاست . ساعت نزديک به ٥ بعد از ظهر است. مسئولين انتظامات جلوي درب ورودي با كنترل بليط ها خوش آمد گويي مي كنند و هنوز وارد محوطه ي اصلي جشن نشديم كه صداي شادي بچه ها به گوش ميرسد و موزيك ملايمي در حال پخش است . با ورود به محوطه ي اصلي چند نفر براي راهنمايي كردن مهمانان جلو مي آيند و با دادن بادكنك به بچه ها خوش آمد گويي ميكنند. با عجله به دنبال جايي ميگردم كه مهبد با قد و بالاي كوچكش بتواند به خوبي برنامه ها رو ببيند و لذت ببرد . البته عمو قناد كمي دير به صحنه آمد و مهبد كم كم داشت بي حوصله ميشد كه به يكباره مجري به روي صحنه اومد و بعد از صحبت كوتاهي از بچه ها خواست فرياد بزنند « عمو قناد بيا ، عمو قناد بيا » با فرياد و جيغ بچه ها مهبد به خود آمد و با چشماني گرد و متعجب به دنبال عمو قناد ميگشت ، سرپرستي بخش موسيقي و آهنگسازي را مهرداد يکتا به عهده داشت وناصرآويژه و گروه ِ شاد بازيگران ( يه قل ، دو قل ، قل قلك و قلي ) هم بعد از اجراي عمو قناد به روي صحنه آمدند و الحق كه بسيار هنرمند بودند و من هم كلي از اجراي بي نظير تك تكشون كيفور شدم !
حال و هواي مهبد در جشن :
چون برنامه بسيار شاد و موزيكال بود مهبد از تماشاي آن بسيار لذت برد ، هر موقع كه عمو قناد اعلام ميكرد ميخوام به هركسي دست و جيغ بكشه جايزه بدم مهبد با دستاي كوچولوش دست ميزد و با صداي آرامي كه به زور بين كودكان حاضر در سالن به گوش ميرسيد جيغ ميكشيد و با سرعت صد تا از صندلي پايين مي پريد و به طرف صحنه مي دويد تا جايزه اي نصيبش گردد !!!
و صد البته به خاطر قد و بالاي كوچكش اصلا ً ديده نميشد ، تا وقتي كه عمو قناد بين جمعيت اومد و آن لحظه به صورت مهبد دستي كشيد و براي دست زدن و تكان دادن بادكنك او رو تشويق كرد ....
يه مسابقه هم براي كم سن و سال ترين پدر و مادر آينده برگزار شد و چون مهبد خيلي دلش ميخواست به روي صحنه بره همراه همديگه رفتيم و يه كيف كوچولو با محتويات كلاه و دفترچه يادداشت و ليوان و پازل نصيب مهبد شد و براي داشتن همچين جايزه اي آنچنان ذوق ميكرد كه هيچ كس تا به حال موقع دريافت سيمرغ بلورين همچين ذوقي نكرده بود !!!!
اين هم تصويري از مهبد كه داره با حوصله بادكنكش رو توي كيف مامان جا سازي ميكنه تا بتونه خوب جايزه اش رو برانداز كنه !
از همين جا از همه ي مسئولين كه زحمت كشيده بودن براي بچه ها همچين جشني رو ترتيب داده بودن تشكر ميكنم . اميدوارم كه باز هم همچنين برنامه هايي براي شاد كردن بچه ها تكرار بشه ، مهبد كه از بودن در اين محفل شاد خيلي انرژي گرفته بود و تا ساعاتي بعد راجع به جشن برامون صحبت ميكرد.
نمونه اي از تعاريف مهبد بعد از جشن براي اطرافيان :
عمو نَناد ، بالا ، دَس دَس ، جاززه ، بادتُنك ، ننوشي ، تُلا بعد كلي قهقهه و بعد رديف كردن يه سري حروف كه نميشد به خاطر بسپرمشون و اينجا بنويسم و بعد دوباره قهقهه !!!! البته ترجمه حرفهاي مهبد به ترتيب ميشه : عمو قناد ، دست دست ، جايزه ، بادكنك ، دفتر نقاشي ، كلاه .....
پسرم تنها آرزويم شاد بودن و شاد زيستن توست