مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

غرق در دنياي شيرين كودكي با عمو قناد و گروه ِ خيلي خوبش

1391/11/29 13:09
نویسنده : مامان مهدیه
1,062 بازدید
اشتراک گذاری

گزارشي از برنامه «جمعه به جمعه، خونه به خونه» 

بعد از ظهر شنبه مورخ 28 بهمن ماه 1391 کودکان همراه مادر و پدران شان پشت در ورودي سالن ورزشي 5 مرداد تجمع کرده بودند ، تا مهمانان کوچک برنامه «جمعه به جمعه، خونه به خونه» باشند. جشنی با حضور آقاي مجيد قناد، کسي که براي کودکان امروز و ديروز چهره اي آشناست ، و البته اينبار عمو قناد به همراه گروه شادش مهمان ِ اراكي هاست .  ساعت نزديک به ٥ بعد از ظهر است. مسئولين انتظامات جلوي درب ورودي با كنترل بليط ها خوش آمد گويي مي كنند و هنوز وارد محوطه ي اصلي جشن نشديم كه صداي شادي بچه ها به گوش ميرسد و موزيك ملايمي در حال پخش است . با ورود به محوطه ي اصلي چند نفر براي راهنمايي كردن مهمانان جلو مي آيند و با دادن بادكنك به بچه ها خوش آمد گويي ميكنند. با عجله به دنبال جايي ميگردم كه مهبد با قد و بالاي كوچكش بتواند به خوبي برنامه ها رو ببيند و لذت ببرد . البته عمو قناد كمي دير به صحنه آمد و مهبد كم كم داشت بي حوصله ميشد كه به يكباره مجري به روي صحنه اومد و بعد از صحبت كوتاهي از بچه ها خواست فرياد بزنند « عمو قناد بيا ، عمو قناد بيا » با فرياد و جيغ بچه ها مهبد به خود آمد و با چشماني گرد و متعجب به دنبال عمو قناد ميگشت ، سرپرستي بخش موسيقي و آهنگسازي را مهرداد يکتا به عهده داشت وناصرآويژه و گروه ِ شاد بازيگران ( يه قل ، دو قل ، قل قلك و قلي ) هم بعد از اجراي عمو قناد به روي صحنه آمدند و  الحق كه بسيار هنرمند بودند  و من هم كلي از اجراي بي نظير تك تكشون كيفور شدم !

مهبد قبل از شروع جشن

مهبد از دير شروع شدن جشن بي حوصله شده بود

تصويري از اجراي نمايش توسط گروه هميشه همراه عمو قناد

حال و هواي مهبد در جشن :

چون برنامه بسيار شاد و موزيكال بود مهبد از تماشاي آن بسيار لذت برد ، هر موقع كه عمو قناد اعلام ميكرد ميخوام به هركسي دست و جيغ بكشه جايزه بدم مهبد با دستاي كوچولوش دست ميزد و با صداي آرامي كه به زور بين كودكان حاضر در سالن به گوش ميرسيد جيغ ميكشيد و با سرعت صد تا از صندلي پايين مي پريد و به طرف صحنه مي دويد تا جايزه اي نصيبش گردد !!!

الهي مامان فداي خنده هات كه كلي شادي كردي

و صد البته به خاطر قد و بالاي كوچكش اصلا ً ديده نميشد ، تا وقتي كه عمو قناد بين جمعيت اومد و آن لحظه به صورت مهبد دستي كشيد و براي دست زدن و تكان دادن بادكنك او رو تشويق كرد ....

كلي با اين بادكنكه بازي كردي !

يه مسابقه هم براي كم سن و سال ترين پدر و مادر آينده برگزار شد و چون مهبد خيلي دلش ميخواست به روي صحنه بره همراه همديگه رفتيم و يه كيف كوچولو با محتويات كلاه و دفترچه يادداشت و ليوان و پازل نصيب مهبد شد و براي داشتن همچين جايزه اي آنچنان ذوق ميكرد كه هيچ كس تا به حال موقع دريافت سيمرغ بلورين همچين ذوقي نكرده بود !!!!

اين هم تصويري از مهبد كه داره با حوصله بادكنكش رو توي كيف مامان جا سازي ميكنه تا بتونه خوب جايزه اش رو برانداز كنه !

مهبد و كيف اهدايي

مهبد در حال تماشاي برنامه ها

از همين جا از همه ي مسئولين كه زحمت كشيده بودن براي بچه ها همچين جشني رو ترتيب داده بودن تشكر ميكنم . اميدوارم كه باز هم همچنين برنامه هايي براي شاد كردن بچه ها تكرار بشه ، مهبد كه از بودن در اين محفل شاد خيلي انرژي گرفته بود و تا ساعاتي بعد راجع به جشن برامون صحبت ميكرد.

نمونه اي از تعاريف مهبد بعد از جشن براي اطرافيان :

عمو نَناد ، بالا ، دَس دَس ، جاززه ، بادتُنك ، ننوشي ، تُلاخنده بعد كلي قهقهه و بعد رديف كردن يه سري حروف كه نميشد به خاطر بسپرمشون و اينجا بنويسم و بعد دوباره قهقهه !!!! البته ترجمه حرفهاي مهبد به ترتيب ميشه : عمو قناد ، دست دست ، جايزه ، بادكنك ، دفتر نقاشي ، كلاه .....

پسرم تنها آرزويم شاد بودن و شاد زيستن توست

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامانه بهار
29 بهمن 91 14:07
سلام گلم میشه بری اینجا و به دخملی من رای بدی؟
http://shahrekhatere.niniweblog.com/post10.php
فقط باید کد 104 (سیده بهار مسعودی علوی ) به اینجا ایمیل کنی gerafist.yang23@yahoo.com
مرسی بوس


سلام چشم حتما ً.
مامانه بهار
29 بهمن 91 14:08
الهیییییییییییی
مواظب مهبد جون باش

به منم سر بزن


سلام ، ممنونم . چشم حتما ً
♥مامان آمیتیس♥
29 بهمن 91 14:20
الهی فدای ذوق کردنت بشم
جایزه ها مبارکت باشه عزیزم
عمو قناد چند روز پیش اینجا هم برنامه داشت اما همون روز تولد دختر همسایمون دعوت بودیم قسمت نشد آمیتیس و ببرم....


خدا نكنه خاله جونم . ممنونم . چه حيف شد كاش آميتيس هم ميرفت عمو قناد !!! البته مطمئنم كه جشن تولد هم خيلي خوش گذشته ..... خوش باشيد و سر بلند .
mamanebaran
30 بهمن 91 14:15
عزيز دلممممممممممممممممممممممم فداي اون چشماي نازت بشم ، فدات بشم كه انقدر ذوق كردي ، آفرين به مهديه عزيزم كه مهبدم برده به جشن به اين بزرگي


جاي شما و باران نازنازي خيلي خالي بوووود . ببوس نازدونه دختر رو .
الهه مامان یسنا
30 بهمن 91 22:07
ای جان ایشالاه همیشه شاد باشی عزیزم منم آروزم برای هر بچه ای همینه به خدا. چه جشن خوبی و به نظر میاد با نظم برگزار شده... کاش ما اراک بودیم تا با مهبد جون ویسنا با هم لذت میبردن از جشن


آره عزيزم . اتفاقا من هم خيلي خيلي دلم ميخواست با هم بريم ولي حيف كه شما اصفهان بوديد . ايشالله جشن هاي بعدي
خاله عاطفه
1 اسفند 91 8:25
الهی خاله دورت بگرده که ماشاا... اینقدر قشنگ میخندی کلی اول صبحی شارژ شدم وقتی اون خنده های دلنشینت دیدم زندگی من.آفرین خاله که جایزه گرفتی امیدوارم در همه مراحل زندگیت موفق باشی نفس من دوستت دارم.


خدا نكنه خاله عاطفه . ممنون از آرزوي قشنگت . مي بوسمت
شیما مامان درینا
2 اسفند 91 9:21
خوشحالم که انقدر به مهبد خوش گذشته چه برنامه جالبی بوده قربون اون تعریف کردنش خیلی بامزه بود


فداي شما و دريناي گلم . جاتون خيلي خالي بود .