مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

جشن تولد 2 سالگي شازده كوچولو ، شما هم دعوتيد !

1392/3/28 11:53
نویسنده : مامان مهدیه
2,700 بازدید
اشتراک گذاری

تقديم به آنكه با چشمان ِ سياهش و برق ِ نگاهش هر روز را برايمان خاطره انگيزتر ميكند ...

مهبد نازنينم ، دوست داشتم كه روز تولدت رو با همه ي وجودم برات جشن بگيرم و توي اين شادي همه رو سهيم كنم ، اما بخاطر اسباب كشي مجبور شديم جشن رو يه خورده مختصرتر به پا كنيم ، ولي توي همون جشن مختصر هم يه دنيا عشق و صفا بود ..... روز تولدت عشق به جاي خون توي تموم رگ هام جاري بود . اين تو و اين آلبوم جشن تولد 2 سالگيت :

جشن تولد 2 سالگي مهبد در دنياي باب اسفنجي

رد پاي باب اسفنجي قبل از شروع جشن

 

 

 

 

 

ريسه تولد مهبد

فلش راهنماي تولد

مهبد ما دو ساله شده

تزئينات تولد

ريسه اسم مهبد

 

 

 

 

 

 

بفرمائيد شام

مهبد در حال دعوت از مهمونها جهت صرف شام !

كيك باب اسفنجي

تبريك تولد مهبد توسط باب اسفنجي و دوستان

فشفشه بازي مهبد

فوت كن فوت كن فوت كن شمعارو خاموش كن

مهبد عاشق ِ شمع فوت كردنه !

مهبد و مهرزاد

و اين هم هديه اي كه مهبد به مهمونهامون ميداد

هديه مهبد به مهمونها

البته اينهمه تزئينات واسه يه جشن كوچولو ضرورت نداشت اما از اونجايي كه تزئينات تولدت رو از خيلي قبل تر آماده كرده بودم و فقط منتظر بودم تا شرايطمون مهيا باشه تا جشن بگيريم و شادي كنيم ولي چون همه ي خونمون نامرتب بود يه طور ديگه اي مهموني برگزار شد .....

يه تشكر جانانه هم از مامان زري و بابا بهمن كه خودشون جز بانيان اصلي برگزاري مهمونيت بودند و كلي برات زحمت كشيدن ، دستشون رو مي بوسم .

كادوهاي قشنگي كه به مهبد اهدا شد

مرسي از همتون كه توي زحمت افتاديد

و در آخر هم كادوي مامان مهديه و بابا مهدي يك دستگاه BMW خنده

مهبد و ماشينش

شازده كوچولوي من مباركت باشه هم جشن تولدت و هم كادوهاي خوشگلت .

سه تا خاطره ي كوچولو هم كه دوست دارم اينجا برات يادگارشون كنم ، اوليش اينه كه بابا مهدي روز تولدت زودتر مرخصي گرفته بود و اومده بود خونه تا بتونه اون لحظه ي ناب به دنيا اومدنت رو دوباره تو دلش مرور كنه و همون لحظه يعني ساعت 15.10 دقيق رو ببوستت و توي دل ِ خودش واست جشن بگيره . ايول بابا مهدي كه اين طرز فكرت خيلي واسم جالب انگيز بود .

دومين خاطره اينه كه روز جشن تولدت ، تا لحظه ي شروع جشن تزئينات و .... رو نديدي و به همراه بابا مهدي به گشت زني در بيرون از خونه مشغول بودي ، وقتي كه بابا مهدي آوردت و همه  براي تبريك دست زنان اومدن جلوت و واست شعر تولد رو مي خوندن ، چشماي خوشگلت متعجب به همه نگاه ميكرد و با ورودت به خونه به تك تك تزئينات نگاه ميكردي و با يه ذوق خاصي باب اسفنجي و پاتريك رو به همه معرفي ميكردي .....

سوميش هم هيجانت موقع تحويل كادوهاي خوشگلت بود كه با يه ذوق خاصي بازشون ميكردي و چون قبلاً به همه سفارش داده بودي چي بخرن ، همه واست همونها رو خريده بودن و تو كلي ذوق كردي .... وقتي كه كادوي من و بابا مهدي كه زير يه ساتن قرمز پنهان شده بود رو واست آورديم و روشنش كرديم ، از صداي استارتش كلي هيجان زده شدي و با يه تعجبِ بغض آلود ، آميخته به خنده به سمتش دويدي و همينجوري بهت زده تماشا ميكردي ، تا اينكه بابا مهدي پارچه رو از روي ماشينت برداشت و اينقدر هيجانت شيرين بود كه قادر به بيانش نيستم بايد فيلم هاتو ببيني تا خودت متوجه بشي ، كلي از حالات هيجانيت همه خنديديم .... 


عكس از كارت دعوتت و برگه ي يادگاري و بريدن كيكت توي دوربين خودم نداشتم ايشالله بعدا ً اضافه شون ميكنم ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

خاله عاطفه
25 خرداد 92 10:52
گل پسری بازم تولدت مبارک انشاا... همیشه زندیگیت پر باشه از هیجان و شادی و خدا این مامان و بابای گل برات نگه داره.آقا مهبد افتخار میدی ماهم با ماشینت برسونی خونه


سلام خاله جونم . به دلايل امنيتي يه قسمت از نظرت حذف شد . ببخشيد .
ممنونم عزيزم . حتما ً خاله جون كي بيام سراغت ؟؟؟
خاله مهسا
25 خرداد 92 11:26
ey jooooooon.ishala tavalode 100000000000000000000000000000000000000000000000salegit azizam.ba in mamane khosh salighattttt.mesle hamim mano mamanetttt.ye vagheyiyatio behet migammmmman keyketo dost darammmmmm.hasodim shodddddddd.manam mikhammmm bab esfanjiiiiii


سلام مهسا جون . آره ديگه ژنتيك ِ من به تو هم رسيده [چشمك][نيشخند]عزيزم خودم برات كيك باب اسفنجي ميخرم . گريه نكني تو ..... بوووووووووووووس و ممنون از اينكه پيشمون مياي .
خاله سیما وکیان کوچولو
25 خرداد 92 11:29
مهدیه جون یه خسته نباشید گنده با یه عالمه
تقدیم به تو مامان مهربون واسه ی جشن قشنگ و به یاد موندنی که واسه این شازده کوچولو گرفتی.ویه تبریک گنده تر واسه ی مرد شدن مهبد جون


سلام خاله سيما جون . ممنونم عزيزم . ايشالله تولد آقا پسر خودت .
مامان الیناجونی
25 خرداد 92 16:58
سلاممم عزیزم اگه دعوتیم پس چرا کلمه عبور رو بهمون ندادییییییییییییییییییییییییی


چشم الان ميگم خدمتتون
شیما مامان درینا
25 خرداد 92 17:12
ای وای جا موندم که ...


نه خاله شيما بدو بيا
الهه مامان یسنا
26 خرداد 92 0:11


mamanebaran
26 خرداد 92 8:21
مهدیه جونمممممم منم رمز
الهه مامان یسنا
26 خرداد 92 9:24
من رمز میخوام
مامان الیناجونی
26 خرداد 92 10:08
سلاممممممممممممم به به چه جشن تولد قشنگی خیلی خوب بود مامان جونی دست گلت درد نکنه
مهبد عزیزم مبارکت باشه تولدت واین جشن زیبا و به یادموندنی
دست گل مامانی و بابایی با این هدیه ناب درد نکنه
یادمه ماشینا خیلی گرون شدن ماشین شماهم که مدل بالا
مبارکت باشه عزیزم


مرسي خاله جونم . ماشينمون قابل شما رو نداره . دوست داري بعد از ظهرها بيام دنبالتون با هم بريم پارك ؟؟
مهرنوش مامان مهزیار
26 خرداد 92 11:51
عزیزم تولد گل پسرت مبارک و همچنین رفتن به منزل نو. اگر لایق بدونید رمز عبورتون به منم بدین . ممنون
مامان الینا
26 خرداد 92 20:27
عزیز دلم ،پسر گلم تولد مبارک .ان شالا 1000 ساله بشی ؛همیشه شاد و خرم کنار مامان و بابای عزیزت خوب و خوش باشید .مهدیه جون رمز ندارم حالم گرفته شد ! تورو خدا برام تلگراف کن همش یادم میره


مرسي خاله جونم . حالت گرفته نشه . الان ميام پيشت . بووووووووووووووووووووووس .
مهرنوش مامان مهزیار
27 خرداد 92 9:25
عزیزم بازم تولد گل پسرت مبارک. امیدوارم همیشه شاد باشید. این روزا همه ی بچه ها عاشق باب اسفنجی هستند مهزیار هم خیلی دوستش داره و البته این علاقه چندسال که ادامه داره 3سال پیش کیکش باب اسفنجی بود. اما کیک مهبد خیلی خوشگله آخه باب نشسته است دیگه راستی من چند روز بود هوس دلمه کرده بودم با دیدنشون دهنم آب افتاد.


سلام عزيزم . ممنونم . ببخشيد كه دهنت رو آب انداختم . تشريف بياريد خونمون تا بگم مامانم واستون درست كنه . آخه زحمت اونها با مامانم بوده .
الهه مامان یسنا
27 خرداد 92 9:29
ای جانمممم. خسته نباشی مهدیه جونم آفرین داری واقعا با این همه کاری که داری و اسباب کشی و به هم ریختگیهای اسباب کشی باز هم چه تولد خوبی گرفتی واسه مهبد نازنینم. قربونش برم که این همه ذوق کرده بابت کادوی شما. چه انتخاب خوبی کردی عزیزم واسه هدیه اش. ایشالا مبارکش باشه و کلی باهاش گاز بدهدست فرمونش به مامانش بره که دیگه عالیه


فدات عزيزم . وقتي دوستاي گلي مثل شما دور و بر آدم باشن و هميشه انرژي مضاعف تزريق كنن تو روحيه ات ديگه هزار تا از اين جشن و بزم ها هم ميتوني توي اونهمه شلوغي و درگيري به پا كني .... البته با برنامه ريزي و زحمت مامان زري جون .راجع به دست فرمون هم لطف داري شما .بوووووووووووووووووووووس
نا شناس
27 خرداد 92 16:08
مهبد جان تولدت مبارک اگه دعوت می کردی ما هم می آمدیم لازم نبود به دلیل امنیتی پیا مها رو پاک کنند ما که پلیس ضد شورش نیستیم راحت باشید. ما که نفهمیدیم.......

ناشناس عزيز ، اگر پليس ضد شورش نيستي خيلي راحت مثل سايرين بيا و نظر بزار و اسمت رو بنويس . مطمئن باش ما اگه تولد ميگرفتيم حتما ً دعوت ميكرديم البته نه افراد ناشناس رو ...... ضمنا ً براي روشن شدن ابهامات ذهنتون مامان بزرگ مهبد چون جشني واسش نگرفتيم و خيلي مهبد ذوق داشت يه جشن كوچولو توي خونه ي خودشون به پا كرد .ما راحتيم .ولي نظر خاله عاطفه كاملا ً شخصي بود واسه همين پاك شد . ضمنا ً با اينهمه نظر جور واجور اگه ميخواستم شما نفهميد همشون رو پاك ميكردم . حالا شما نفهميديد ديگه مقصر من نيستم آي كيو شماست. همين و بس .
پي نوشت :اگه كسي دلش ميخواد اينجا نظر بزاره چقدر قشنگ تره كه با اسم خودش بياد و هر انتقاد و پيشنهاد و .... داره بزاره ما كه چوب دار نداريم كه دارش بزنيم . تازه اينقدر هم بي ادب و گستاخ نيستيم كه بخوايم كسي رو ناراحت كنيم . ضمنا ً كسي كه مياد و ميشينه با حوصله به تك تك نظرها و محبت هايي كه دوستان اينجا ميزارن پاسخ ميده حتما ً ظرفيت پذيرش همه جور نظري رو داره .
خاله مهسا
28 خرداد 92 13:13
mahdiyeeee jooooon mahbode azizam badkhah madkhah dari kafiye lab tar koniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiaaaaaaaaaaaaaaaaa........


فدات عزيزم . نه تو خودتو ناراحت نكن . ناشناس ِ عزيز جووني كرده ، من به بزرگواري ِ خودم مي بخشمش !!!
مامان نیروانا
29 خرداد 92 7:19
ای خدا منو ببخش! مهدیه و مهبد عزیزم منو ببخشین! به خدا هر بار که نظر پرمهرت رو میدیم میزدم روی وب سایت که باز بشه از احوالتون جویا شم نمیدونم چی میشد که باز نیومده خونه تون یه کاری پیش میومد.
مهدیه ی عزیزم دو سالگی شازده پسر مبارک! مهبد گلم دوسالگیت مبارک نازنینم. ایشالا پاینده و جاوید بمونی عزیزم زیر سایه ی مامان مهربون و بابای بااحساست!
من کم سعادت بودم که کارت دعوت به این بزرگی رو ندیدم و جا موندم. الهی همیشه خوشبخت و کامیاب باشی مرد کوچک! هزار بوسه به دستای مامانی با اینهمه زحمت و روی ماه تو که شایسته ی بهترینهایی شازده کوچولو!

سلام عزيزم . فداي تو بشم مهربونم . كم سعادتي از ما بوده خاله فريبا . ما همين كه دوستان بي ريا و يكرنگي مثل شما داريم كه صداقتشون رو از توي چند خط دست نوشته هم به سادگي مي شه فهميد ، خدا رو شاكريم . عزيزم همين كه به يادمون بودي و آدرس وبسايت رو وارد ميكردي تا از احوالمون جويا بشي برامون كافيه يعني كه ما تو دلتون خونه داريم . ما دوست داريم توي دل دوستامون جا داشته باشيم و به يادمون باشن . خدا شما مهربونهاي پر انرژي و انرژي مثبت رو براي من نگه داره كه توي مكتب تك تكتون دارم صفا رو مي آموزم . بووووووووووووووووووس براي فريبا و نيرواناي من .
مامانیه سپهر
1 تیر 92 11:44
واییییییییییییییییییی خدای من
به کل تولد مهبدم یادم رفته بود.
مهبد قشنگم، مهدیه مهربونم، به بزرگی خودتون ببخشید. بخدا شرمندم. مهدیه جون خودت که میدونی گیر بودم. بازم ببخشید.
ولی باید آدرس اداره یا شرکتت رو بهم بدی مهدیه جون. .
زودی زود.
مهدیه جونم سنگ تموم گذاشتی.
نظرم واسه تم باب اسفنجی منفی بود. ولی اینقد قشنگ طراحی کردی که نظرم کلاً برگشت. شاید منم واسه سپهر همین تم رو بزارم.
خیلی خوشکله مهدیه جونم به خدا.
واقعاً خسته نباشی.
ماشین آقا مهبد هم خیلی خیلی خیلی شیکه.
مهبد جون، میدی به ما هم یه بوق باهاش بزنیم گلم؟؟؟


مهدیه،،،، آدرس یادت نره ها. منتظرم.


سلام عزيزم . اين چه حرفيه ؟ دشمنت شرمنده عزيزم . اينروزها اينقدر همه درگيري فكري و ذهني دارن كه من اصلا ً انتظار ندارم كه همه بخوان همه چيز يادشون بمونه . عزيززززززززززززززم همين كه ما احساس ميكنيم يه دلي تو سينه ي يه دوستي با فرسنگ ها فاصله واسمون مي تپه بي نهايت سپاسگزاريم . همين كه اين فرسنگ ها فاصله هم تونسته اينجوري دل هامون رو به هم پيوند بزنه برام قشنگ ترين و به يادموندني ترين چيزه . دوستتون دارم و مي بوسمتون .
mamanebaran
1 تیر 92 11:49
عزیزممممممممممممم


ــــــــــــــــــــــ(¯´v´¯) ــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
ــــــــــــــــ(¯´v´¯)ـــ (¯´v´¯) ــــــــــ (¯´v´¯)ــ(¯´v´¯)
ــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
ـــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
ــــــــــــــــ (¯´v´¯)happy..... birthday.چ(¯´v´¯)
ـــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
ــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)ـــــــــــــ (¯´v´¯)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (¯´v´¯)

عزیزم عکساتون خیلی خیلی خوجل بود فدات بشم که انقدر نازی

وای خدا جونممممممم ماشینشو ببین , دست مامان و بابای مهربون درد نکنه

مهبد جونمممم ایشالله تولد 1200سالگی ایشالله دامادیت خاله



مرسي خاله جونم . خاله بيام دنبالتون بيارمتون اراك چند روزي رو با هم بگذرونيم ؟؟؟
مهرنوش مامان مهزیار
2 تیر 92 7:46
عزیزم منم رمز میخوام
شیما مامان درینا
5 تیر 92 17:31
سلام مهدیه عزیزم این روزا دچار یه مرض جدید به نام وبلاگ زدگی شدم بارها و بارها عکس تولد مهبد عزیزم و دیدم و لذت بردم ولی هر دفعه به یه دلیلی نتونستم نظر بذارم واقعاً عالی بود اگر میخواستی خیلی مفصلش کنی چه کار میکردی .
ای جانم با اون BMW از الان هوای درینای ما رو داشته باش
عاشق کیکت شدم خیلی بامزس
پسرمون مردی شده برای خودش مامانی اسپند یادت نره

سلام عزيزم . خيلي دلم واست تنگ شده بود شيما جونم . قربونت برم كه هميشه به ما سر ميزني .... چرا وبلاگ زده شدي عزيزم ؟؟؟ قربون دريناي نازم برم من . خاله كي بيام سراغش بريم يه دوري بزنيم ؟؟؟ چشم حتما ً . ببوس نازدونه ي من رو
مامان سمانه
9 تیر 92 3:23
مبارکت باشه مهبد جونم هم تولدت هم کادوهای خوشگلت
دست مامان مهدیه هم درد نکنه که با این همه مشغله جابجایی بازم برات یه همچین جشنی به پا کرده
خسته نباشید باور کن تو همچین شرایطی عالیه


ممنونم عزيزم . واااااي سمانه جون مرسي از اينهمه تعريف روي ماه آنديا و برديا رو ببوس .
h&t
11 تیر 92 19:25
2سالگی شازده پسر مون مبارک

شرمنده که با تاخیر تبریک گفتم
میبوسمت


ممنونم هاله جونم . دشمنت شرمنده . من هم ميبوسمتون .
لیلی
25 تیر 92 23:16
به به ! سلام عرض شد. تولد گل پسرتون مبارک باشه.!
عزیزم میشه اسم و لینک ما رو عوض کنی لطفا؟
اسممون بشه: فروشگاه نیک پاک و لینکمون هم:
http://www.nikpak.com
خیلی ممنون.
زحمت دادیم.


سلام ليلي جان . بله چرا كه نه . اطاعت امر شد .
♥مامان آمیتیس♥
7 مرداد 92 10:10
من نمیدونم تولد مهبد جونو تبریک گفتم یا نه؟
مهبد جون تولد دو سالگیت با تاخیر مبارک
ایشالا 120ساله بشی
مهدیه جون خیلی شرمندم که دیر تبریک گفتمببخشید


دشمنت شرمنده عزيزم . مرسي خاله ي مهربون . شما دليل موجهه داريد مي بوسمتون .