مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

عصر ِ پر خاطره .....

1392/3/27 10:54
نویسنده : مامان مهدیه
779 بازدید
اشتراک گذاری

عنوان مطلبمون مربوط ميشه به عصر سه شنبه 21 خرداد كه يه قرار خاطره انگيز با بانوي عشق و مهرباني و دختر نازش يسنا داشتيم ، البته به خاطر خواب آلود بودن مهبد و دير بيدار شدنش و .... هم مكان قرار عوض شد و هم يه خورده اي تاخير داشتيم ، بالاخره پارك نزديكي ِ خونمون رو به عنوان محل قرارمون برگزيديم . وقتي به پارك رسيديم به مهبد يادآوري كردم كه ميخوايم بريم دوستاي جديدمون رو ببينيم كه اسمشون خاله الهه و يسناست . مهبد تا رسيدن به اون لحظه ي ناب ديدار مدام ازم مي پرسيد پس يشنا كو ؟؟؟ خاله شمانه نيست ؟؟

فضاي پارك پر شده بود از صداي شوق ِ بازي بچه ها و البته در اون ميان پر از شوق و شور و يه عالمه حس ِ دوست داشتني ...

يسنا و مهبد شروع به بازي كردند و كلي لذت بردند و من و الهه جون هم همپاي اونها به اينطرف و آنطرف مي رفتيم و گرم ِ گفتگو ......

يسنا خانوم و مهبد در حال سر سره بازي

همصدايي مهبد و يسنا در خواندن ِ شعر ِ تاب تاب عباسي

طعم ِ شيرين ِ اون لحظه ي ناب رو هنوز دارم حس ميكنم . از مزه مزه كردن خاطراتمون كلي كيف ميكنم ، بعد از مدتي كه توي پارك بوديم يسنا پيشنهاد داد كه روي يكي از صندلي ها بنشينيم و استراحت كنيم ، البته كه اين دخترك بلا نقشه كشيده بود كه اينطوري و روي اون صندلي مهبد رو سورپرايز كنه .....

هديه ي يسنا و البته تشكر جانانه ي مهبد

ممنون الهه ي عزيزم و يسناي نازم كه تولد مهبد رو به بهترين شيوه براش جشن گرفتيد و يه عصر پر خاطره براش ساختيد .

باز كردن كادو توسط مهبد و يسنا

قربون ِ صفاي وجودِ هر سه تا تون

مرسي از هديه ي خيلي زيبايي كه واسه مهبد آورديد و دل ِ كوچولوي گنجشككِ منو شاد كرديد .و اين اولين هديه اي بود كه مهبد به مناسبت تولد 2 سالگيش دريافت كرد .يه تشكر ديگه هم بخاطر اينكه يه پست اختصاصي واسه مهبدم توي خونه ي خاطراتتون گذاشتيد ......

http://yasnakhanoom.niniweblog.com/post182.php

به اميد اينكه دوستي هامون روز به روز پر رنگ تر و عميق تر از قبل بشه و دنياي مهبد هم پر باشه از دوستهاي با وفا و يكرنگي مثل يسنا ..........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

خاله عاطفه
27 خرداد 92 11:01
سلام.دستشون درد نکنه انشاا... دوستای خوبی برای هم باشید


سلام . ممنونم عزيزم .
مامان پارمیس
27 خرداد 92 13:09
مهدیه عزیزم با تاخیر تولد پسر عزیزمون رو تبریک میگم و امیدوارم سالهای سال در کنار خانواده این روز رو جشن بگیرید. امیدوارم دوستیهاتون پاینده باشه و بهترین لحظه ها رو در کنار هم ثبت کنید.


سلام عزيزم . ممنونم از محبتت . البته اميدوارم كه يه روز روي ماه پارميس و مامان جونش رو هم ببينم . مرسي از آرزوي خوبت . ببوس گل دخترم رو .
الهه مامان یسنا
27 خرداد 92 15:12
اینقدر قشنگ از اون روز نوشتی دیگه جایی برای من نذاشتی. چه روز خوبی بود.. دوباره دوباره یه بار فایده نداره... اون ماشینهای کوچولو اصلا قابل پسر نازمون رو نداره... خداروشکر که خوشش اومده .یسنا که عاشق بلوز خوشگلی شده که واسش زحمت کشیده بودی نازنین بانو. هرجا میخواد بره میگه میشه اون بلوز که مهبود!!! بهم کادو داده بپوشم؟ ممنونم ازت مهدیه جون...


فدات عزيزم . قابل يسناي شيرين زبونمون رو نداشت . خوشحالم كه خوشش اومده .
محمد
28 خرداد 92 14:05
دوستی هاتون پایدار



ممنونم آقا محمد
مامان نیروانا
29 خرداد 92 8:47
جای مام خالی یاورای دبستانی!



ویدا
31 خرداد 92 0:27
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..


مامان آریانا
31 خرداد 92 10:23
امیدوارم همیشه شادباشید.
ariyanakamalzadeh.niniweblog.com



ممنونم عزيزم . ميام پيشت زود ِ زود .
mamanebaran
1 تیر 92 11:52
ای جانمممم به این دیدارای وبلاگی

ای جانممممم به این همه قشنگی

ای جانمممم به این فرشته های ناز

مهدیه جونممممم خیلی خیلی قشنگه

دیدن دوستای عزیزمون تو دنیای مجازی

به امید اینکه همیشه لحظاتمون به

بهترین خاطره های زندگیمون مبدل

بشه


اي جانم به اينهمه انرژي ، اي جانم به اينهمه محبت كه نديده اينقدر بهتون دل بستم !!!! اي جانم كه بعد از يه نيمروز پر دغدغه خوندن يه كامنت پر انرژي چقدر حال و روز آدم رو عوض ميكنه ....مي بوسمتون .
مهرنوش مامان مهزیار
2 تیر 92 7:39
چه کار قشنگی کرده بودند خاله شمانه و یشنا جون


بعله دستشون درد نكنه اما خاله الهه بود و يسنا جون . خاله سمانه يه دوست ديگمونه كه هميشه باهاش پارك ميريم به همين خاطر مهبد اون لحظه ازش ياد كرد .
♥مامان آمیتیس♥
4 تیر 92 19:12
سلام دوست عزيزم

میشه 106 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید و به دخترم که تو جشنواره تابستانه شرکت کرده رای بدین....

ممنون از لطفتون


بعله خاله جون صد البته ...
ویدا
4 تیر 92 21:29
ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
ﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ ﻋﺸﻘﺶ
ﻧﯿﺴﺖ.


بي شك كه هيچ چيز توي دنيا بزرگتر از عشق مادر و فرزندي نيست . ممنونم دوست خوبم خيلي داستان زيبا و در عين حال غم انگيزي بود .... به اميد اينكه تن همه ي بچه ها سالم باشه
مامان الیناجونی
5 تیر 92 8:17
این دیدارها و محبت ها انسان رو سر شوق میاره یه احساسی میگه تواین دنیای بزرگ کسانی هستندکه ما را برای خودمان دوست دارند وهیچگاه فراموشمان نمیکنند


آره عزيزم واقعا ً همينطوره ، اميدوارم كه بتونم روي ماه شما رو هم ببينم . بوووووووووووووووس
مامانیه سپهر
5 تیر 92 13:46
سلام عزیزم. سپهر برای اولین بار توی مسابقات نی نی وبلاگ شرکت کرده (مسابقه نی نی شکمو) نیاز مبرم به رأیتون داره اگه خدا بخواد و شما لطف کنید بیاد بالا.
اگه خوشتون اومد کد 168 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید.
مرسی گلم.


چشم خاله جونم . ايشالله كه برنده بشه .
مامان الیناجونی
5 تیر 92 15:33
سلام دوست گلم
الینا تو جشنواره تابستانی شرکت کرده اگه لطف کنی کد 169 به شماره پیامک 20008080200 ارسال کنی ممنون میشم.


سلام عزيزم ، چشم حتما ً .
ارلا
5 تیر 92 23:55
سلاممممممممم
چه نی نی نازی داری ماشا الله چشم نخوره ایشالله


ممنونم عزيزم .