بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
هر روز بهتر از ديروز ، اين يه شعار تبليغاتيه كه من در رابطه با پسرك كوچولوي شيطون و بازيگوش خودمون واقعا ً بهش ايمان آوردم . هر روز پخته تر ، شيرين تر ، شادتر و صد البته بهتر از ديروز .
بابا مهدي هر روز ذوق بزرگتر شدنت و دانا تر شدنت رو ميكنه ، هي دوست داره يه جوري سر به سرت بزاره تا عكس العمل هاي جديدت رو ببينه و توي دلش قند آب بشه ، لبخندي از روي رضايت به روي لبش بشينه ، گونه ات رو يه بوسه بزنه و بهت بگه " قربونش برم ، مرد شده ديگه "
توي اينروزها ، خيلي صحبت هايي كردي كه منو و بابا مهدي رو به تعجب وا داشتي ، به اينكه به فكر بيفتيم كه گل پسر ماشالله داره حسابي رشد ميكنه و قد ميكشه و ما چه كنيم كه از رشد فكريش ، بدنيش ، عقليش غافل نمونده باشيم . خدايا خودت توي اين وظيفه ي خطير ياريمون بده .
مهبد نازنينم چند تا خاطره ي كوچولو از اين روزهاي اخير برات مي نويسم كه بزرگتر كه شدي بدوني توي 2 سال و 2 ماه و 10 روزگي چه بلاچه اي بودي .
هر شب درخواست ميكني كه ماآني " بازي تُنيم ؟ " ماآني " شعر بحونيم ؟ " و بعد از كلي بازي كردن و شعر خوندن يه ظرف بزرگ ، يا هر چيز ديگه اي كه بشه روش ضرب بگيري رو مياري و ميگي " من چي بحونم تو برقصي ؟؟ " و بعد آواز سر ميدي و رويايي دارم و مجنونم مجنونم و قلبم ميزنه بوم بوم رو برام ميخوني و من بايد بي وقفه با رقص همراهيت كنم و صد البته بابا مهدي ِ عزيز بايد دست بزنه .....قربون ِ دل ِ شادت برم كه عاشق رقص و موسيقي و پايكوبي هستي . از نوزاديت علاقه به موسيقي توي وجودت كاملا ً مشهود بود ، كاملا ً معلوم بود كه موسيقي ِ درست و حسابي رو مي پسندي و با رپ و اين موسيقي هايي كه اين دوره زمونه مد شده هيچ رابطه ي خوبي نداري . الان مدتيه كه ساز سنتور رو ميتوني از سازهاي ديگه تشخيص بدي . عزيزكم اميدوارم بتونم كمكت كنم كه اين استعداد خداداديت بخوبي و به موقع شكوفا بشه .
چند روز پيش 3 تايي رفته بوديم مركز شهر و داشتيم توي يكي از خيابونهاي اصلي شهر تند تند راه ميرفتيم كه به كارهامون برسيم كه تو پسرك شيطون يه دفعه از سرعتت كم كردي و گفتي " بابا مهدي مهبد دوشي نداره !! " ( گوشي ) . بابا مهدي كه از خواسته ي يه فسقلي پسر براي خريد گوشي متعجب شده بود گفت : باشه بابا بزرگ تر شدي واست ميخرم .... سريع در جواب گفتي : " اوناها اون مغازهه داره ، ببينيم به درد ِ من ميحوره ؟؟!!!! " الان كار كردن با گوشي هاي لمسي رو بخوبي بلدي و خيلي حرفه اي پدر گوشي هاي اطرافيان رو در مياري ، دوربين و تنظيماتش كه ديگه خيلي واست پيش و پا افتادست و انگار صد ساله عكاس بودي و البته صدماتي هم به دوربينمون وارد فرمودين !!! لپ تاپ من كه اگه رو زمين بمونه بوسيله ي پاهاي نازنينتون لمس ميشه و خاموش و روشن ميشه ، بيرون كه مي ريم و ماشين خارجي ببيني ميگي عجب ماشيني !!! فكر كنم با اين روالي كه تو پيش گرفتي بايد خودمون براي خريد پورشه در 4-5 سال آينده آماده كنيم .
با خونواده ي بابا مهدي دور هم جمع شده بوديم كه نگار نيومده بود ، تا نگين رو ديدي گفتي " اون يكي نگار نگين كوش ؟ " سير تكاملي اسم نگار و نگين اينجوري بوده نِ ن ِ نا ، نِ ن ِ نو و بعد تر شد نِئار و نِئين و حالا نگار و نگين ....
پيش خودت فكر ميكني كه من هر چي رو تاكيد كنم اون لحظه بايد انجام بدي و اگه تاكيد نكنم به معني اينه كه نايد انجام بشه ، داريم ميريم مهموني تا نزديك در رسيديم گفتي " ماآني سلام ندم ؟؟؟ " " با كسرا بازي نتُنم با مازيار مهرداد بازي تُنم ؟ "
يكي ديگه از اون خاطره هاي شيرين اينه كه صبح زود داشتم تند تند آماده ميشدم كه برم سر كار ، چشماي نازت رو باز كردي و گفتي : مامان سلام به سمتت برگشتم و بوسيدمت گفتم سلام عزيزم صبحت به خير ، گفتي : خال به انگليسي چي ميشه ؟ از اين سوالت اول صبح يه خورده اي هنگ كردم ، نميدونم از قبل بلد بودم يا نه ، ولي اون لحظه هيچي به ذهنم نرسيد كه جوابت رو بدم ، گفتم حالا بخواب پر انرژي تر كه شديم جوابت رو ميدم ، اما تو گريه سر دادي كه يالا الان بگو چي ميشه ؟ دلم نميخواست يه چيز الكي بهت بگم كه اشتباه توي ذهنت حك بشه ، بالاخره مجبورم كردي يه كلمه ي الكي بهت تحويل بدم كه الان هم دقيقا ً نميدونم چي بود ، چند بار تكرارش كردي و دوباره خوابت برد ، الان منتظرم ببينم بيدار شي اون كلمه ي اشتباه توي ذهنت هست يا نه ، كه اميدوارم نباشه ..... ولي چون واسه خودم هم مهم شده بود ببينم معني واقعي خال به انگليسي چي ميشه صبح تا وارد شركت شدم دست به دامن ِ google translate شدم و معاني متفاوتي واسش پيدا كردم كه تا برسم خونه بهت يادش خواهم داد .
خال = در زبان مهبد حال تلفظ ميشه و به زبان انگليسي ميشه : mole ، freckle ، spot
ولي نكته ي جالب توجهش اينه كه گفتن ز گهواره تا گور دانش بجوي ، اما توي خوابش رو هم نميدونستم امكانش وجود داره .
حالا كه بحث يادگيري و ... شد بزار يه كم هم راجع به پكيج تراشه هاي الماست كه از 1 هفته بعد از تولد 2 سالگيت شروع كرديم برات بگم ، بخوبي داري ياد ميگيريشون ، اما متاسفانه بخاطر مشغله ، كمتر از وقت پيشنهادي براي يادگيريت وقت ميزارم . الان كلمات ِ آب ، بابا ، مامان ، صورت ، دست ، پيشاني ، انگشت ، ابرو ، گوش ، چشم رو بخوبي بلدي و از روي نوشته هاش ميخوني . موقع ياد گيري ابرو خيلي مخالفت كردي چون اعتقاد داشتي كه نوشته آب ، هنوز هم تا كارتش رو نشونت ميدم ميگي : " آب - آبرو " سي دي هاي آموزش انگليسي شماره يكش رو هم خيلي با علاقه نگاه ميكني و اولين شعرش رو ياد گرفتي :
hello hello ، hello whats your name my name is mahbod
كلمات cat- dog - hat- head -hand- fish- car-star -sky- red- dady- hello- peach- apple -banana- water milk- ball -window رو بخوبي بلدي و البته موقع جواب دادن خيلي اذيت ميكني و كلي صدات رو تغيير ميدي و بايد كلي نازت رو بكشم .
اعداد رو از يك تا ده به ترتيب مي شماري ولي چهار هيچ جايگاهي نداره توي ذهنت و هميشه از قلم ميفته .....
شعر مهبد گل است و لاله ، بزي نشست تو ايوون ، تو قفساي باغ وحش ، توپ سفيدم ، جوجه طلايي ، پوانه ي شايسته ، اتل متل ، يه توپ دارم قلقليه ، تاب تاب عباسي ، الاكلنگ و تيشه رو بلدي اما بعضي هاشون رو بايد يه خط من بخونم يه خط تو تا بتوني تا تهش بخوني . يه عالمه كتاب مياري و ميگي" بيا درس بحونيم " ، نميدونم بعدها چقدر علاقه به خواندن داشته باشي اما الان كه اين علاقه خيلي مشهوده .... اينم سندش ↓↓
آرزو نوشت : همه ي دنيامون ، همه ي آرزوهامون ، همه ي خواسته هامون ، همه ي وجودمون در شادي تو ، خوشبختي تو و آسايش تو خلاصه ميشود ، باش ، مهربان باش ، استوارباش ، با ايمان باش ، صبور باش ، با انگيزه باش ، قوي باش و از بودنت من و پدر دلسوزت را سيراب ِ عشق ِ بيكران خدا كن ، خدايي كه براي آفريدن ذره ذره وجودت هزاران بار بايد شاكرش بود ، عنوان اين پستت رو هم بابا مهدي عزيز پيشنهاد داد ، چون يه جورايي من و بابا مهدي نشستيم بر لب جوي زندگي و داريم ثمره ي عشق ِ جاويدانمون رو نظاره ميكنيم ، هر روز قد كشيدنت اشك شوقي به چشم هر دومون مياره و آرزوي قلبي هر دومون خوشبختي واقعيه توست ، اين پستت همين جا تموم ميشه اما زندگي همچنان جاريه و من و بابا مهدي تو رو به دستان پر مهر ِ آفريدگارت مي سپريم تا راه همواري رو در زندگي پيش پات بزاره و سايه ي خودش رو هميشه بر روي زندگيت بگسترانه تا بتوني از آفتاب سوزانِ زندگيت زير سايه اش لذت ببري .