مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

بيست تايي ِ من ، بيست

1392/11/9 9:04
نویسنده : مامان مهدیه
505 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دردونه ي من بيست تايي شدي !!!

دندان هاي نوزدهم و بيستمت آرام و بيصدا جوونه زدن و دو تا مرواريد سفيد ديگه در سن دو سال و هفت ماه و 6 روزگي به جمع مرواريدهاي قبليت اضافه شد .

پسر بيست تايي من ، نمره ي مهرباني و اخلاقت هم بيست ِ بيست حالا ميگم چرا ....

يه عروسك داري كه دختره و خريد اون عروسك مربوط ميشه به روزهايي كه هنوز وجود نداشتي و وقتي كيش رفته بوديم همينجوري خريده بوديمش . و از وقتي سيسموني اتاقت رو چيده بودند اون عروسك خوشگل ميهمان طبقه ي بالاي دكور اسباب بازيهات بود و همونجوري يه گوشه نشسته بود ، آرام و بيصدا .... اما چند روزيه كه بهش علاقه مند شدي و اسمش رو گذاشتي  " ناز " !!!

بهت ميگم بهتر نيست اسمش رو بزاريم گلناز ، سرو ناز و يا ....  ميگي  " نه ناز خوبتره " !!! الهي من قربون صفاي وجودت كه اينقدر قشنگ اسم واسه عروسك هات انتخاب ميكني . بغل

بعد از كمي بازي جليقه ي تن عروسك رو درآوردي و كردي تن يكي ديگه از عروسك هات !!!

بهت گفتم پسرم نبايد لباسش رو از تنش در ميووردي ، ناز لباساشو دوست داره و ناراحت ميشه ...

بي درنگ جواب شنيدم كه " آخه ناز بزرگ شده لباساي من اندازشه ، اما اِستنَدر ( اسكندر ) كوچولو ِ دست و پا هم نداره ، لباساي من دست داره ، بعد استندر لباس نداره نميتونه با من و بابا مهدي ببياد توه (كوه) سردش ميشه !!!!!بغل

گفتم يعني لباسِ ناز مالِ  اسكندر  و  لباس ِ تو مال ناز ؟؟؟!!؟ پس خودت چي اونوقت سردت ميشه ؟

به شيريني دستت رو به نشونه ي يه عالمه باز كردي و با هيجان جواب دادي : من چَن تا دارم اِكيش مال ِ ناز ..... لباس ِناز ، دست نداره !! (چون جليقه بود ، آستين نداشت )بغل

دورت بگردم قند عسل كه خيلي منطقي همه ي مشكلات دنياي عروسكيت رو حل و فصل كردي ، پس تا اينجا نمره ي دست و دلبازيت هم بيست !

ناز و اسكندر

نمره ي شيطنتت هم بيست ِ بيست !! شب ها از سر و كول من و بابا مهدي بالا ميري و عاشق شمشير بازي با ما شدي ، تو خونه ي ما كسي حق نداره يه لحظه آروم بشينه ، يا بايد گل كوچيك بازي كنيم و يا شمشير بازي .... بيچاره همسايه طبقه پايين ما ناراحتنگران

وقتي كه مشغول خرابكاري باشي خودت اعلام ميكني كه دارم گَنده كاري ميكنم نياي ها  بامن حرف نزن

به تازگي ها شاعر هم شدي و برام شعرهاي زيادي مي سرايي كه قالباً مصرع هاي مختلف از شعرهاي مختلفه كه تو اينجوري جورشون ميكني :

سلام سلام من مهبدم شادم تنبك ميزنم خبر دارم چه چيزي مامان نيوفته تو ديزي زبان

مهديه دندون نداره قند تو قندون نداره هميشه داره شام مي پزه خودشه هي لوس ميكنه قلب

يه پسر داره تميزه يه بچه ي عزيزه ، راه ميره 4 دست و پا ، آروم نداره يكجاخنده

بابا مهدي تپله ، چاق ميشه چله ميشه بعد ميرم اونو ميخورم همه ي شام هاشم من ميخورم  ( لحن صدا مثل گرگ )قهقهه

صداي بره ، از توي دره ، روي سه پايه ، نشسته اي تو سايه ' مهديه مياي بريم حموم ، نع نميام نع نميام آخه من زياد كف ميريزم .... نیشخند عزيزكم همه ي اين بيت ها رو آهنگين و پشت سر هم ميخوني ، البته هر دفعه يه چيزي سر هم ميكني و ميخوني اما اين آخرين ورژنشه كه موقع خوندنت خودكار دم دستم بود همشو نوشتم ، نمره ي ادبياتت هم بيست ، بيست تاييِ من !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آريانا
9 بهمن 92 10:17
ايشالله هميشه شاد باشي گل پسر شاعر و دست ودلباز مامان مهديه مهربون.البته با ناز واستندر . دندون بيستم هم مبارك.
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم خاله معصومه جان . از دعاي شما دوستاي مهربون . خاله جونم راستي نازدونه تون رو يه بار بيار ببينيمش .
مامان سیما و کیان جون
9 بهمن 92 12:50
20تایی جونم مبارک ک ک ک ک!!!! شعرهات که بی نظیرن. مامان و بابا باید برات یه دیوان شعر درست کن شیرمرد کوچولووووووو
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم خاله جونم .آره واقعا ً كم كم بايد به فكر ديوان باشيم .
خاله عاطفه
9 بهمن 92 13:51
من ضعفففففففففففففففففففففففففففف کردم هزار ماشاا.... گل پسرم.مهدیه طبع شعرشم به من رفته هااااااااااااااااا شعر ای خدای منو یادته؟ انشاا... در همه مراحل زندگیت موفق باشی جوجو.عاشقتممممممممممممممممممم و دلم برات یه ذره شده خوشگل عاطی.بووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان مهدیه
پاسخ
خدا نكنه ضعف كني . مرسي خاله جونم . بابا بيخيال شو ديگه ، اين يكيو كه مطمئنم به تو نرفته ممنونم خاله ي مهربون . دل ما هم براي شما كلي تنگ شده بود كه ديشب ديديمتون و كلي انداختيمت تو زحمت
مامان امیرحسین
9 بهمن 92 15:04
چه پسر گل و دست و دلباز و شاعریه چقدرم قشنگ شعر میخونه آدم باید کلی روش تامل بکنه تا به معانیه عمیقش برسه مامانی
مامان مهدیه
پاسخ
خاله جونم حرف ِ شما هم نياز به بسي تامل داشت ها دوستتون داريم هزار تا
الهه مامان یسنا
10 بهمن 92 10:17
عزیزم تو خودِ نمره بیستی قربون این پسر ناز که این همه خلاقیت داره واسه شعر خوندن خوب مامانی خودتو هی لوس نکن براش
مامان مهدیه
پاسخ
مرسي خاله . نمره ي مرام و معرفت شما هم كه بيست ِ بيست ! نمره رفاقتتون هم بيست ِ بيست ِ بيست .... بابا به خدا من لوس نميكنم شاعرش از آرايه ادبي استفاده كرده و اين يه تيكه رو برعكس سروده
خاله محیا
12 بهمن 92 12:04
ای جوووووووووون.فدات بشم من.دیگه مامانِ شاعر رو بچشم تاثیر داره دیگه.ایشالا که همیشه و در همه مراحل زندگیت بیستِ بیست باشی عشقم.
مامان مهدیه
پاسخ
خدا نكنه خاله محياي مهربون . مرسي از همراهي و همدلي هميشگيت خاله كوچولوي مهبد .
مامان آوین
13 بهمن 92 9:05
آفرین به این پسر مهربون و زبل که من ندیده اینهمه دوستش دارم! مواظب مروارید ها باش که یه موقع خدای نکرده خراب نشن
مامان مهدیه
پاسخ
مرسي خاله جونم . ما هم شما و آوين رو نديده ، عاشقتونيم چشم سعي خودمو ميكنم تا مرواريدهاش خراب نشن ،اما متاسفانه وقتي مسواك ميزنيم مهبد نميتونه كف ها رو تف كنه و خمير دندونش رو قورت ميده و اين بيشتر منو ميترسونه
مامان الناز
13 بهمن 92 16:55
چه پسري چه عسلي چه نباتي ادم مي خواد بخورتت ايشالاه زنده باشي چه شعراي قشنگي دلم ضعف كرد
مامان مهدیه
پاسخ
مرسي خاله ي مهربون و دوست داشتني . ممنونم از حضور گرما بخشت عزيزم .
مهرنوش مامان مهزیار
14 بهمن 92 11:26
سلام عزیزم به نی نی وبلاگ منتقل شدیم بمون سر بزنی خوشحال میشم.
مامان مهدیه
پاسخ
سلام عزيزم خونه ي خاطرات نو مبارك . چشم حتما ً سر ميزنيم .
مامان آوین
15 بهمن 92 9:28
آره متاسفانه وقتی کوچیکن نمی تونن خوب کف رو از دهنشون خارج کنن .من از خمیر دندان های بچه گانه برای آوین استفاده نمی کنن
مامان مهدیه
پاسخ
منم از خمير دندان بچه گانه براي مهبد استفاده ميكنم اما اون هم حاوي فلورايده ! با دكتر هم مشورت كردم گفت كه خميردنداني بدون فلورايد استفاده كن اما من مارك بدون فلورايد پيدا نكردم !!
مامان نیروانا
16 بهمن 92 8:52
منو نیگا تو رو خدا مهدیه جون، دو تا پست بی رمز هم گذروندی و من هنوز نخونده بودم. قربون نمره بیست قشنگم برم من الهی! که مامانشم بیستِ بیست تو اخلاق و مرام و معرفت. مبارکه مرواریدای خوشگلت خاله. جونم به عروسکت که اسمش نازه مث تو! جونم به وجود پرمهرت
مامان مهدیه
پاسخ
سلام به روي ماهت فريبا جونم ، خاله فريبا يه بيست خوشگلم ميخوام بدم به مرام و معرفت خودت اگرچه دو تا پست هم گذرونديم اما مطمئنيم كه نور نگاهت به ما هم ميتابه شما لطف داري عزيزم . من حالا حالا ها بايد تو مكتب شما با معرفت ها شاگردي كنم و درس پس بدم جونم به خاله فريباي با انرژي . دوستت داريم
مامان یسنا
24 بهمن 92 9:16
وب قشنگی دارین.با تبادل لینک موافقین؟
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم دوست خوبم . چرا كه نه ؟!