مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

تابستان شروع شد !

1391/4/5 14:06
نویسنده : مامان مهدیه
663 بازدید
اشتراک گذاری

روزها به سرعت برق و باد ميگذرند و با وجود اينكه روزهاي بلندي پيش رو داريم ولي من همچنان وقت كم ميارم ! تابستان در كنار گرماي آزار دهنده و هواي خشك و آلودگي هوا شروع شد . در اين ميان به دليل بيماري بابابزرگت ( باباي بابا مهدي ) و بستري شدنش در بيمارستان و ناراحتي اطرافيان ، روزها بيشتر كسل كننده بود . به خاطر آلودگي ها و روزمرگي ها و درگيري هايي كه داريم تو عزيز دلم كمتر براي هوا خوري بيرون ميري . بنابراين يه خورده هم بد خلقي ميكني و براي هر چيز كوچكي جيغ ميكشي . به تازگي بيش از پيش ماماني رو گاز ميگيري و اين منو اذيت ميكنه ! واقعاً نميدونم كه براي مبارزه با اين عادتت چه راهكاري رو استفاده كنم ، دعوا كه نميشه بكني چون هنوز خيلي كوچولويي و به نظر خودت داري با من بازي ميكني . شير كه بهت نميدم جيغ ميكشي و مدام ميگي مَ مي ... به روت كه ميخندم و قلقلكت ميدم فكر ميكني بازيه و محكمتر و بيشتر گاز ميگيري !!! ولي من واقعاً عصبي ميشم ...

به اميد خدا بابا بزرگ امروز از بيمارستان مرخص ميشه و ما همه از اين موضوع خرسنديم . بالاخره عصري تو رو بعد از 6 روز به عيادتش ميبريم ، آخه وروجكايي مثل تو رو بيمارستان نميشه برد . خوب و فرز راه ميري و دنبال چيزي براي خرابكاري ميگردي . مثل ماليدن چسب مايع روي مبل ها ، باز كردن در ريمل و ماليدن فرچه ي اون روي دستاي كوچولوت ، برداشتن قيچي از روي ميز خياطي مامان و از اين موارد زياد هست !!! براي برداشتن وسايلي كه به شما مربوط نيست مصرانه پا بلندي ميكني و بعد از دست يابي خنده ي شيطنت آميزي از سر رضايت ميكني . وروجك من دوسِت دارم .

به خاطر كم اشتها شدنت و اسهال ازت نمونه گرفتيم و برديم آزمايشگاه و بعد از گرفتن جواب هم رفتيم پيش دكتر فتاحي و ايشون تشخيص دادن كه آزمايشت مشكوك به عفونت و تجويز كردن كه براي 10 روز از خوردن گيلاس ، آلبالو ، هلو ، هندوانه ، خيار ، آلو و ... پرهيز و به جاش فقط موز و سيب مصرف كني و اگه بهتر شدي كه تا آخر تابستون بايد جلوي شكمت رو بگيري و ميوه هاي مورد علاقتو نخوري ولي اگه نه كه بايد دوباره آزمايش تكرار بشه و آنتي بيوتيك مصرف بشه ... اميدوارم كه با رژيم ميوه مشكلت حل بشه و چيز خاصي نباشه . ميدونم كه تو قهرمان كوچولو با بيماريها مبارزه ميكني . قهرمان ميدان زندگي من عاشقانه دوستت دارم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

الهه مامان یسنا
5 تیر 91 14:47
سلام همیشه بلا دور باشه عزیزم. راستی پیش کدوم دکتر پسرمون رو میبری؟ الکی بهش آنتی بیوتیک نده؟!!!!!!!


سلام خاله الهه - ممنون عزيزم . ميريم پيش دكتر فتاحي بيات .
negin
5 تیر 91 20:02
درود به مامان مهدیه عزیزم پسرت خیلی ناز و بامزه است خدا برات حفظش کنه غزیزممممممممممممممممم مرسی که تولدم رو تبریک گفتی خانمی
negin
5 تیر 91 20:08
ببخشید یادم رفت بگم انشالا که حال پدر همسرت بهتر وبهتر بشه و دوباره سلامتیش رو بدست بیاره

و به امید خدا حال پسر توپولو هم خوب میشه و احتیاج به دارو نداشته باشه

ممنون عزيزم
مامان مهراد
10 تیر 91 7:55
تابستون چون گرمه بچه ها بیشتر مریض میشن مواظبش باش این پسر گل ما رو
کلکسیونی از ایده های نو
10 تیر 91 7:56
وای چه بد که مریض شدی
مامان رها
10 تیر 91 8:34
سلام خوبی زود بدو برو تو این سایت به دخملم رای بده و تکلیف خودت رو ادا کن http://sheklak_mohammad.niniweblog.com/post931.php
خاله ی نـــــــورا!
10 تیر 91 13:44
سلام
امیدوارم مشکل خاصی واسه پسرگلت نیوفتاده باشه و هرچه زودتر خوب بشه
من و نورا دعا میکنیم هم واسه ی نی نی نازت و هم پدربزرگش



عزيزم ممنون از شما و نوراي گلم
مامان آراد(خاطره)
11 تیر 91 0:22
جانم....چه نفسییییییییییی...
خوشحالم که حال بابابزرگت خوب شده و از بیمارستان مرخص شده...
امیدوارم شما هم هر چه زودتر خوب بشی و بتونی از میوه های دلخواهت نوش جان کنی...
پیش ما هم بیا خوشحال میشیم با هم دوست بشیم...
دوست داشتی لینکمون کن...



مرسي خاله خاطره جون .
مامان آمیتیس
11 تیر 91 20:38
سلام مهدیه جون... ممنون بهمون سر زدین... خوشحال میشم دوست خوبی مث شما داشته باشم... مهبد عزیزو از طرف من ببوسید


ممنونم . بوس