به پاكي ِ آب ...
خسته بودم و از درد معده داشتم به خودم مي پيچيدم و اصرار داشتي كه همراهيت كنم در بازي با لگوها و چيدنشون به هزار و يك روش ممكن و ناممكن ! بهت گفتم گل ِ من حالم خوب نيست 10 دقيقه ديگه بيا تا با هم بازي كنيم ، يهو خيلي مردونه دستت رو شكمم گذاشتي و گفتي من الان حالت رو خوب ميكنم و مثل حركاتي كه براي رودل كندنت استفاده ميكنم دستت رو فشار ميدادي و گفتي اگه ميخواي حالت خوب شه به حرفم بايد گوش بدي .... و در ادامه گفتي يه يخ بزار روي لُپت و يه خورده هم بريم دوتايي ظرف بشوريم چون آب زود حال آدمو خوب ميكنه ....
رفتيم و به توصيه هاي پزشكيت گوش جان سپرديم و الحق كه تو و آب حالم رو بهتر كرديد .... جان ِ مادر سپاس از خدا براي بودنت در كنارم ...
به بهانه ي پاكي ِ اينروزهايت و به بهانه ي هشداري براي درست مصرف كردن آب ، هم به خودم و هم به ديگران ، حيف است عنصري كه اينچنين حال آدم رو خوووب ميكند به هدر برود .... يادمان باشد ، كودكانمان هم به اين حال خوب نياز دارند ....