جشن مسلمانی مهبد
دوشنبه 13 تیر ماه شازده کوچولو رو بردیم و ختنه کردیم . خیلی گریه کرد . وقتی هم برگشتیم خونه یه کم شیر خورد و گریه میکرد .( الهی من فدای صورتت که وقتی گریه میکنی قرمز میشه ). داروهاشو که خورد یه کم آرومتر شد . بالاخره خوابش برد .در طی شب هم بیقراری میکرد . ولی من تا صبح نخوابیدم . الان هم خوابم میاد . مطالب اگه غلط املایی و انشایی داره به بزگواری خودتون ببخشید . از این به بعد سعی میکنم به روزتر باشم و به موقع بنویسم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی