پدر و پسر
روزی پسر کوچولویی می خواست یک سنگ بزرگ را جابه جا کند; اما هرچه می کوشید حتی نمی توانست کوچک ترین حرکتی هم به آن بدهد.
پدرش که از کنارش می گذشت، لحظه ای به تماشای تقلای بی حاصل او ایستاد. سپس رو به او کرد و گفت: « ببین پسرم، از همه توان خود استفاده می کنی یا نه؟»
پسرک با اوقات تلخی گفت:« آري پدر، استفاده می کنم.»
پدر آرام و خونسرد گفت:« نه، استفاده نمی کنی. تو هنوز از من نخواسته ای که کمکت کنم . »
پدر جزئی از وجود ما انسان هاست و تجلی دهنده قدرت و عظمت خداوند مهربان در زمین است.
پدر مخلوقیست که هر جا تو را در حال زمین خوردن ببیند، حاضر است از خود بگذرد، تا تو در مقابلش همیشه سربلند و ايستاده باشی.
چه سخت است وصف کسی که معناگر عشق است! مصداق آدمیت!
همان کسی که می شنود حرفایی که قلبش را می سوزاند و می بیند دردهایی که امانش را می برد.
ولی خود را به نشنیدن میزند، به ندیدن تا پنهان کند زخمهایی را که به خاطر مهربانیش بر جای مانده
و پنهان کند دردهایی را که به خاطر شاد کردن دلی، در سینه اش پنهان مانده!
آری! چه سخت است و چه ماجرای عجیبی دارد، این " عشق! "
روز پدر بر همه ي مردان ِ مهرباني كه از عمق وجودشان محبت و مهر را نثار خانواده هايشان ميكنند مبارك ...
گل پسرم ورودت به سي و ششمين ماه زندگيت مبارك ، نفسم الهي كه هر چه خوبي و خوشيه توي اين دنيا برات مقدر بشه ، روز مرد بر تو بزرگ مرد كوچولو هم مبارك . عاشقتم ...