هدف ِ ما ؟؟؟!
اين متن رو از روي پست ثابت دوست عزيزي كپي كردم ، نه صرفا ً براي تقليد و پر كردن اين صفحه مجازي ! صرفا ً هدفم تلنگر به خودم و هر كسي كه دوست داشته باشه تلنگري بهش زده بشه ، من اين متن رو بارها خوندم و با اجازه ي هاله جان ، نويسنده ي اين متن زيبا ، تقديمش ميكنم به مادراني كه فقط دغدغه شون رشد فكري و بالندگي فرزنداشونه ، هاله ي عزيزم سپاس از اينهمه تفكرات خوب ! اميد كه همه مادران اينطور به درج خاطراتشون بنگرند !
و اجازه دوم از هاله ي عزيز بخاطر اينكه در برخي از عبارت ها اسم زيباي فرزندشون ترمه جان رو حذف كردم و از كلمه ي كلي " فرزند " استفاده كردم تا دايره ي فكر زيباشون شامل حال همه ي ما مادران باشه .
و در نهايت سپاس از فاطمه ي عزيز مامان باران كه بعد از مكالمه ي امروز منو ياد اين پست زيبا انداخت .
نوشتن لحظه های قشنگی که اومدن یک موجود زنده به زندگی جمعی از آدم های ریز و درشت ، میدهد خودش نعمتی است که به قول سعدی شیرازی : به اندازه همه دم و بازدم های زندگیت هم خداراشکر کنی کم است و حق مطلب را ادا نکردی
خاطرات را میشه در دفتری شخصی ثبت کرد که فقط خودت بخونی و خودش نه همه . میتونی هرچی توی دلت هست رو بنویسی و نگران این نباشی که این دفتر خاطرات شخصی رو کسی باز کنه و بخونه به هر حال نوشتن خاطرات و داشتن وبلاگ برای کوچولوهاي ما ضروری نیست
می خواهم بنویسم که تبادلی باشه برای بهترین هایی که میتونه برای هر بچه ای بوجود بیاره ، به کمک اونهایی که سلام مادری را با علیکشون ، جواب میدن
نوشتن وبلاگ برای فرزند عزیزم با این ذهنیت شروع کردم که لزومی نداره بقیه بدونن من چی خریدم برای کودکم ، که وظیفه ام رشد فکر اون و عشق دادن به زندگیش اصل قضیه هست .
نه مارک لباس و وسایلش که وظیفه من مادر تهیه هر چیز لازم و ضروری برای فرزندم هست که آرامش اون را تامین کنم مگر برای یک کوچک تازه پا به زمین گذاشته فرقی میکنه چقدر بابت رشد اون خرج شده؟ مگر قرارهست روزی حساب همه این خرید هارو پس بده یا وقتی پیر شدیم برای جبران محیت های مادی یمان کاری را انجام بدهد؟ ! در نهایت عاطفه مهر پدر و مادر بچه ای را به آدمیت نزدیک میکنه .
همیشه به این فکر بودم که مادرهای افراد مهم تاریخی یا علمی و یا هنری در زمان خودشان اگر کاتبی داشتن که به فکر ثبت اعمال آنها بودند و یا در ان زمان تکنولوژی مثل امروز بود و وبلاگ نویس نوعی مد و پز ، چقدر روی اکثر ما ها کم میشد. ماهایی که همه فکرمون ثبت خاطرات خرید های درشت برای کوچولوی 0 تا چند سال هست یا بردن اونها به فلان شهر بازی یا فلان مرکز خرید یا ......... نمیدونم کجا
یکی از اون مادرهایی که فکر میکنم بودن مثل اون لیاقت میخواهد ، بانو گوهرشاد حسابی هست . مادر پرفسور حسابی کسی که دو فرزند خودش را در جایی دور از ایران و با داشتن ضعف جسمانی شدید و تنگدستی و دوری از شوهرش به بهترین صورت ممکن بزرگ کرد .بيشتر اوقات فکر میکنم که خود من یک صدم از وجود این زن را از نظر ایمان یا تسلط بر روح و روانم دارم؟؟! او کسی بود که بچه هایش را تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار داد. و به این خاطر بود که استاد حسابی، قرآن كريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشتند. ديوان حافظ را نيز از بر داشتته و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي، منشآت قائم مقام اشراف داشتن.
اميد كه همه ي ما بتونيم درست فكر كنيم و درست بنويسيم و درست كودكانمون رو پرورش بديم .