گل پسرم روي پاي خودش وايساده
عزيز دلم سلام امروز اومدم از ايستادن روي پاي خودت و شوق و ذوق مامان و بابا واست بگم . از اينكه پسرم داره مستقل ميشه و خودش ميتونه بدون كمك چيزي روي پاي خودش به ايسته خيلي خوشحالم . به اميد اينكه گامهاي محكمي براي رسيدن به قله هاي موفقيت توي زندگيت برداري و استوار و محكم زندگي كني .
اولين باري كه روي پاي خودت ايستادي چهارشنبه 23 فروردين ماه بود ( يعني تو دقيقا ً 10 ماه و 1 روزه بودي )و من و بابايي با كلي دست زدن و شعر خوندن و خنديدن تو رو همراهي كرديم و تو خوشحال تر از هر دوي ما با كمي ترس ايستادي و به افتخار اين امر مهم براي خودت دست ميزدي . يه فيلم كوتاه هم ازت گرفتيم كه اميدوارم وقتي بزرگ شدي از ديدنش لذت ببري . شعري كه برات ميخونديم هم تك بيتي با مضمون زير بود .
سري سرپا وايساده خودش تنها وايساده
البته نميدونم شاعرش كيه ولي مامان زري و بابا بهمن اينو ميخوندن و من ياد گرفتم .