پسرم بزرگ شدي لالايي هام يادت نره ....!
شاهزاده ي بهار در بيست و دومين روز از آخرين ماه بهار زيباتر از يكايك گلهاي بهاري شكفتي و فصل جديدي را در زندگي ما آغاز كردي ، عشق ، نور ، جلا و رنگي كه تو به روزگارمان پاشيدي خاطره انگيزترين و رويايي ترين بهار را برايمان جلوه گر شد ، و اكنون سومين سال است كه به شكرانه ي بودنت دستانمان را بسوي درگاه خدا بالا ميبريم و بخاطر بهترين هديه اش شكرگزاري ميكنيم . شكوفه ي بهاري ام حس ِ زيبايي كه حضورت به من داد با هيچ زباني قابل بيان نيست ، فقط بايد مادر بود تا اين حس ناب را تجربه كرد. با حضورت در زندگي ام تغييرات زيادي ايجاد شد و اينها همه گامي بود بسوي تكامل ، با حضورت زندگي برايم معنا يافت و تو باعث شدي در بهار كم...
نویسنده :
مامان مهدیه
0:00