مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

لطفا بدون ماسک وارد وبلاگ نشوید 😷

1399/6/20 0:46
نویسنده : مامان مهدیه
302 بازدید
اشتراک گذاری
۹۸ با تمام استرس ها و سختی ها و ترس هایش تمام شد و ۹۹ را در حالی شروع کردیم که دانه های آبله مرغان که از مامان به تو رسیده بود در تمام بدنت پر شده بود و حتی چشمان سیاهت از این مهمانی اجباری دانه های قرمز بدنت بی نصیب نمانده بود ، تب و بی حالی و خارش دانه ها امانت را بریده بود و چند سایز بزرگ تر از خودت لباسی گشاد بر تن داشتی که کمتر اذیت شوی ، با پای شکسته ی مامان با توکل به خدا و با قلبی ناآرام و پر از استرس از بیماری همه گیر کرونا با هم خواندیم یا مقلب القلوب و الابصار ..... ، و تمام لحظه های سال جدیدمان را به خدا سپردیم و خواستیم حالمان را هم با سالش نو کند !
خدا میداند این ۶ ماه چقدر به همه ی جهانش سخت گذشت و چه درس ها که از این دوری ها و دلواپسی ها نگرفتیم .
کلاس سوم را غیر حضوری با آموزش های نصفه و نیمه تلویزیون ، معلم ، مامان و اپلیکیشن شاد سپری کردیم ، از پارک و سینما و استخر و کلاس های آموزشی و تفریحی خبری نبود و بی تردید بدترین تابستان عمرمان را هم به سختی سپری کردیم و هم اکنون در واپسین روزهای شهریور مهرمان را آغاز کردیم با بی مهری های کرونا ! مدرسه ی غیر حضوری و شروع کلاس چهارم ، گل پسرم مثل هر سال هم اشتیاق خرید لوازم نداشتی و انگار ناخودآگاه بی اشتیاقی دنیا روی دنیای کودکی شما هم اثر گذاشته چند تا خودکار رنگی و تعداد خیلی کمی دفتر و به جایش تعداد زیادی ماسک و اسپری الکل و ژل ضد عفونی و شیلد و ... برای این شروع کافی بود ☹️
راستی یادم رفت بگم که کلی مرد شدی و من مدت بسیار طولانی از نوشتن خاطراتت غافل شدم ، کلی رفتارت تغییر کرده و من از اینهمه تغییرات مثبت و احساسات پاکت لذت میبرم بزرگ مرد کوچکم ، سر فرصت بیشتر از رفتارهای این روزهایت خواهم نوشت ....
مرسی از دوست عزیزم سمیرا که منو دوباره تشویق به نوشتن خاطرات کرد
پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)