پيرايشگاه
گل پسري وقتي به دنيا اومد موهاي مشكي و نسبتا پري داشت ، موهاي قشنگش تا حدود 3 ماهگي فشن بود . يعني جلوي سرش سيخ سيخ بود كه توي عكسهاي آلبوم و وبلاگش كاملا مشهودست . از حدود 4 ماهگي تا 6 ماهگي موهاش شروع به ريزش كرد و كچل شد مثل كسي كه ميخواد بره سربازي ! و از 6 ماهگي تا به الان هم موهاش روز به روز زيباتر ميشه . تا حالا هم مامان زري زحمت كوتاه كردن و مرتب كردنشونو كشيده بود ، ولي ما تصميم گرفتيم كه قند عسل رو ببريم پيرايشگاه كودكان و موهاشو به دست آرايشگر و قيچيش بسپريم و خودم دوربين به دست ، آماده عكاسي و فيلم برداري بودم ، كه اولين خاطره آرايشگاه رفتن مهبد جان رو ثبت كنم ، محيط خوبي بود . بزرگ با وسايل دخترانه صورتي و لوازم پسرانه آبي ، تاب و سرسره و صندلي كودك ، بادكنك و ... نظر مهبد رو به خودش جلب كرده بود . البته اينا فقط تا زماني بود كه مهبد در انتظار نشسته بود .
در اين عكس هم اداي تلفن حرف زدن رو در مي آورد و ميگفت اَدو اَدو ....
خلاصه بعد از كلي انتظار عكس كه نتونستم بندازم ، هيچي ، فيلم هم بيشتر از 75 ثانيه نتونستم بگيرم. موهاشم خيلي خوشگل شده بود ولي به دليل بيقراري مهبد ، بالاي گوشش يه خورده اي كوتاهتر شد اين هم از عكس مهبد بعد از كوتاهي موهاش .
تو اين عكس هم كه گل پسري مثل هميشه خيار خورده كه كاملا ً مشخصه .
دست چپ قند عسلم هم با اتو سوخته . البته سوختگيش زياد نبود و به خاطر كنجكاوي مهبد اين بلا سرش اومد . الهي من دورت بگردم كه ميگفتي اووف .... ( به خاطر سوزش دستت ) .
بازم مثل هميشه ، دوست دارم هميشه .