خنده هاي گاه و بيگاه ِ ما
سلام عسلكم ، سلام گل پسرم امروز ميخوام از شيريني هات برات بگم ، الان دقيقاً طعم عسل داري . شيرينِ شيرين ِ شيرين ! همونقدر كه تو به ما وابسته شدي ، من و بابا مهدي هم به تو و شيريني هات دلبسته ايم . اين روزها كه داري 18 ماهگيت رو پشت سر ميزاري و وارد ماه 19 زندگيت ميشي ، كلي پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي داشتي كه نوشتن تك تك اونها برايم لذت بخشه ، اما من دوست داشتم ميشد لحظه لحظه ها رو ثبت كرد چون تموم لحظه هات قشنگه !! دوست داشتم امكانش وجود داشت يه دوربين بهت وصل كنم و تمام حركات و رفتارهاتو برات ضبط كنم تابه غير از خاطرات الكترونيكي بتوني با ديدن ثانيه ثانيه ي زندگيت لذت ببري ولي خَُب نميشه! عزيز ِ مامان ، حالا چند تا از كارهاي با مزه ات رو ب...