مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

خنده هاي گاه و بيگاه ِ ما

سلام عسلكم ، سلام گل پسرم امروز ميخوام از شيريني هات برات بگم ، الان دقيقاً طعم عسل داري . شيرينِ شيرين ِ شيرين ! همونقدر كه تو به ما وابسته شدي ، من و بابا مهدي هم به تو و شيريني هات دلبسته ايم . اين روزها كه داري 18 ماهگيت رو پشت سر ميزاري و وارد ماه 19 زندگيت ميشي ، كلي پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي داشتي كه نوشتن تك تك اونها برايم لذت بخشه ، اما من دوست داشتم ميشد لحظه لحظه ها رو ثبت كرد چون تموم لحظه هات قشنگه !! دوست داشتم امكانش وجود داشت يه دوربين بهت وصل كنم و تمام حركات و رفتارهاتو برات ضبط كنم تابه غير از خاطرات الكترونيكي بتوني با ديدن ثانيه ثانيه ي زندگيت لذت ببري ولي خَُب نميشه! عزيز ِ مامان ، حالا چند تا از كارهاي با مزه ات رو ب...
21 آذر 1391

دِل دِلك

سلام به پسر قند عسلم ، سلام به ني ني وبلاگي ها ، سلام به همه ي دنيا امروز خيلي خيلي خوشحالم ، چون جواب سونو گرافي گل پسري رو گرفتيم و ديگه مطمئن شديم كه خدا رو شكر هيچ خطري كليه هاي مهبد عزيز رو تهديد نميكنه . خدا جونم شكرررررررررررررررررررررررر . از همه ي مهربونايي كه توي اين مدت جوياي احوالات گل پسري بودن و هميشه در كنارمون احساسشون كردم اگرچه پيش ِ ما نبودن ، نهايت تشكر رو دارم  ...... يه تشكر جانانه و ويژه هم از مامان زري به خاطر اينكه توي اين مدت ، بد خلقي ها ، بهوونه ها و گريه ها و .... مهبد رو تحمل كرد و در نگهداري از مهبد مثل هميشه سنگ تموم گذاشت ..... ايشالله كه سايش هميشه بالاي سرمون باشه .... يه تشكر خالصانه هم ...
18 آذر 1391

♥ ♥ عكس قشنگ مهبدُ خدا برای من كشيد ♥ ♥

با اجازه ي شاعر محترم اين شعر رو تغيير دادم و به مهبد عزيزم تقديمش ميكنم .... از برگ گل هاي سفيد , از سبزی باغ اميد الهــــــهء عشق مهبدُ , بخاطر من آفريد با هيجان و التهاب با زردی طلای ناب عكس قشنگ مهبدُ خدا برای من كشيد مهبد گل ناز منه غنچه گلباز منه ترانه ساز زندگی برای آواز منه مهبد صدای پاش میاد آهسته و یواش میاد به لطف نـــاز قدمش بهار عشق باهاش میاد پسر عزيز تر از جانم ميخوام بدوني كه خنده هات يه دنيا مي ارزه ، اميدوارم كه زندگي هميشه روي خوش بهت نشون بده و لبت هميشه خندون باشه .......   ...
17 آذر 1391

تعطیلات تابستانی

دوستای گلم سلام از 25 مرداد تا 3 شهریور تعطیلات تابستونیمون شروع شده والان اومدم تا از همتون برای این مدت خداحافظی کنم . آقا پسری هم کوله بارشو بسته و راهی ِ سفر شده . توی این مدت دلم برای تک تکتون تنگ میشه قول میدم که  بعد ازسفر با یه کوله بار خاطره و عکس بیام . پس تا اون موقع یا حق ....   ...
27 مرداد 1391

پينوكيوي كوچك ، دروغ ممنوع !!!

نميدونم كه كودكان از كي و از چه سني دروغ گفتن رو شروع ميكنن ولي راجع به اينكه چرا كودكان دروغ  ميگن مطالب زيادي خوندم . از مهمترين دلايل دروغگويي ترس كودك از توبيخ و دعوا كردن ميباشد و حتي به خاطر علاقه نداشتن به انجام كاري ممكن است كودك دروغ بگويد و اما الان ما يه پينوكيوي كوچولوي باهوش داريم كه وقتي موقع خواب شبانه فرا ميرسه ، اين آقا گله دوست داره كه هنوز بازي كنه . خلاصه  مهبد كوچولو ميدونه كه مامان به 2 چيز سريع واكنش نشون ميده ، يكي درخواست آب و دومي جيش آقا مهبد . بنابراين اول مياد روي شكم مامان و دستاشو حلقه ميكنه دور گردن ماماني و زور ميزنه كه يعني بلند شو ... و اگه ماماني اصرار به خواب بكنه مهبد كوچولو به يه دروغ كوچولو م...
21 تير 1391