پسرم ميدوني تا الان چند كيلو شدي ؟
پسر كوچولوي عزيزم ، سلام
ديروز چهارشنبه 28/2/90 من سر كار نرفتم و كل روز رو بدون دغدغه كار باهم گذرونديم . هر چند كه نذاشتي ماماني يه كم استراحت كنه ، چون خيلي وول خوردي . پاهام هم خيلي درد ميكرد . صبح رفتيم آزمايشي كه دكتر نوشته بود و داديم و ناهار رفتيم خونه مامان زري . خاله محيا كلي حركتهاتو ديد و خنديد . عصري هم با بابا مهدي رفتيم سونو گرافي آخه قرار بود وضعيت سلامت جسماني شما بررسي بشه و وزنت و سنت تعيين بشه . آقا دكتره وقتي سونوگرافي ميكرد پرسيدم كه تو الان تو چه وضعيتي هستي و دست و پاهات كجاي شكم مامانيه ؟ بعدش هم متوجه شدم كه پاهات تو پهلوي چپ منه ، و اون قسمتي كه بيشتر از همه سفته و قلنبه بيرون ميزنه ( روي شكم مامان مايل به سمت راست پهلو )گفت كه تقريبا ً مسير قفسه سينه جنابعاليه كه ساعتي يه دفعه واسه ما سينه سپر ميكني . وزنت هم گفت فعلاً 2 كيلو و 600 گرم . پسرم هنوز خيلي كوچولو موندي ها . يالا بجنب تا قبل از اينكه به دنيا بياي پسر خوبي باش و تپل شو ديگه . شب هم رفتيم يه سري خونه عمه سارا . راجع به تو هم كلي صحبت كرديم . شب كه اومديم خونه كلي واسه من و بابا شيرين كاري كردي و از اين طرف به اونطرف تو دل مامان پرسه ميزدي و من و بابا مهدي هم ذوق شما رو ميكرديم . الهي مامان قربونت بره كه ميدونم جات خيلي تنگه ... .