تپل مپل مامانی

تپل مپل شکموی من سلام .

بابا زحمت کشیده بود و عکستو توی وبلاگت ثبت موقت کرده بود و من تصمیم گرفتم پایینش یه کمی راجع بهت بنویسم .

گل پسرم ماشاا... واسه خودت داری مردی میشی ها یه مرد کوچیک قلدر . وقتی از خواب بیدار شی و من کنارت نباشم مثلا تو آشپزخونه یا هر جای دیگه خونه باشم فریادی سر میدی که هفت تا خونه اینطرف و هفت تا خونه اونطرف خبر میشن که شما از خواب ناز بیدار شدی . تازگی یاد گرفتی جیغ بکشی . صداتو از حالا میبری بالا که چی رو ثابت کنی ؟ از حالا گفته باشم ها اگه واسه همه لاتی واسه مامانی شکلاتی . یه شکلات شیرین خوشمزه که میخوام درسته قورتت بدم . دیروز رفتیم دکتر و تو عزیز دلم مطبو رو سرت گرفته بودی بلند میخندیدی و ذوق میکردی . همه مجذوبت شده بودن .

هر چیزی که گیر بیاری هم میکنی تو دهنت تا بخوری . آخه قربونت برم همه چیز که خوردنی نیست

چند روز پیش واست سیب پوست گرفتم با لثه هات تیکش کردی و وقتی از تو دهنت درش اوردم ناراحت شدی و... واسه بابات کلی میخندی و وقتی میری تو بغلش دیگه منو نمیشناسی . آخه این رسمشه ؟؟؟؟

عزیز دلم من و بابایی خیلی دوست داریم .