شازده پسر من .

شاهزاده ی کوچولوی من سلام . الان یه خواب نازی رفتی که مامان داره بهت حسودی میکنه . آروووم و بی دغدغه . دلم واسه یه خواب عمیق 7 - 8 ساعته تنگ شده . مثل قدیما ... وقتی می خوابیدم بمب هم منو تکون نمیداد . بگذریم الان اومدم تا بگم این روزها چه جوری داره میگذره و تو چه کارهایی یاد گرفتی .

گل پسرم خیلی خیلی مهربونه ! با خنده هاش و بوس پرت کردنش با ورژن حرفه ای تر از قبل کلی برای همه دلبری میکنه .

گل پسرم وقتی نور قرمز قبل از فلاش دوربین رو ببینه ژست خنده میگیره و چشماشو یه خورده تنگ میکنه و بی حرکت می مونه تا فلاش زده بشه بعد به کارای قبل از عکس خودش ادامه میده . این ژست زیبا که جدید یاد گرفته در هر حالتی که بخواد عکس بندازه انجام میشه . در پست بعدی و سر یه فرصت مناسب حتما ً یه پکیج از این نمونه عکسها میزارم که وقتی بزرگ میشی و این مطلب رو میخونی چهره ی زیبای خودت رو ببینی .......... آخ آخ بیدار شدی الان بر میگردم .

الهی من فدای قشنگی هات الان تو بغل منی و داری چرت میزنی . هنوز کامل نشده خوابت . هم میخوای از اطرافت سر در بیاری و هم بخوابی !!!!

چون الان اینجا هستی همزمان که تایپ میکنم واست میخونم که تو هم بدونی مامان داره چی می نویسه . مفهوم داغ بودن بخاری رو میفهمی تا جلوی بخاری میری و بر میگردی منو نگاه میکنی تا بهت بگم اووفه و تو لبخند بزنی و دست نزنی .

دعوا کردن رو یاد گرفتی و خیلی هم بلایی . تا احساس نارضایتی کنی با صدای بلند داد میکشی و غر میزنی .

بای بای بلدی ولی تو این زمینه تنبلی . مدام تکرارش نمیکنی و فقط وقتی مطمئن باشی که داریم میریم بیرون با شخص توی خونه بای بای میکنی .

به حرکت نانای نای فبلیت که واست کامل شرح داده بودم چرخش خیلی قشنگ دست هم اضافه شده که دیگه باید بفرستینت مسابقه DANCE  !!

بهت میگم بگو مامان میگی ما   ما  ولی به جز گریه هیچ وقت صدام نمیکنی .

تازگیها هم صبح گذاشتنت خونه مامان زری مکافاتی شده . چون از خواب بیدار میشی و پشت سرم گریه میکنی و این موضوع کل روز منو خراب میکنه . البته وقتی تلفن میزنم مامان زری میگه زود ساکتش کردم . در طی صبح هم خیلی کم میخوابی . آخه چرااا گل پسرم ؟

الان هم دوباره خوابت رفت و چون توی بغلم هستی تایپ کردن یه خورده سخته . عزیز کوچولوی من مثل همیشه « من و بابایی خیلی دوست داریم .