دِل دِلك
سلام به پسر قند عسلم ، سلام به ني ني وبلاگي ها ، سلام به همه ي دنيا
امروز خيلي خيلي خوشحالم ، چون جواب سونو گرافي گل پسري رو گرفتيم و ديگه مطمئن شديم كه خدا رو شكر هيچ خطري كليه هاي مهبد عزيز رو تهديد نميكنه . خدا جونم شكرررررررررررررررررررررررر .
از همه ي مهربونايي كه توي اين مدت جوياي احوالات گل پسري بودن و هميشه در كنارمون احساسشون كردم اگرچه پيش ِ ما نبودن ، نهايت تشكر رو دارم ......
يه تشكر جانانه و ويژه هم از مامان زري به خاطر اينكه توي اين مدت ، بد خلقي ها ، بهوونه ها و گريه ها و .... مهبد رو تحمل كرد و در نگهداري از مهبد مثل هميشه سنگ تموم گذاشت ..... ايشالله كه سايش هميشه بالاي سرمون باشه ....
يه تشكر خالصانه هم از الهه جون مامان يسنا كه انرژي رو از صداي گرمش از پشت خط تلفن دريافت كردم و اميدوارم كه هميشه تن يگانه دخترش سالم باشه و زندگي سه نفرشون سراسر عشق ، كه توي اين مدت بارها و بارها خجالت زدم كرد و با تماسها و پيامهاش به يادمون بود ، اميدوارم كه زود زود بتونم روي ماه خودشو و يسناي گلش رو ببوسم .....
مهبد نازم خدا رو شكر كه حالت خوبه خوبه .
اينم خاطره ي امروز كه رفتيم سونوگرافي : بعد از كلي آمادگي كه بهت دادم و گفتم ميخوايم بريم يه جايي كه عمه مياد و يه چيز يخ ميزاره رو دل مهبد و قلقلكت ميده تا هر چي پلو خوردي توي دلت معلوم شه .... و من قلقلكت ميدادم و تو غش غش ميخنديدي ..... ( عمه هم به اين دليل گفتم ، چون دردونه اي كه تو باشي به همه ي خانوم هاي غريبه ميگي عمه بر عكس همه ي بچه ها كه ميگن خاله !!! )
خلاصه نوبت ما شد و رفتيم داخل . بعد از اينكه خواستم بخوابونمت روي تخت ، جنابعالي كلي از خوابيدن امتناع كردي و با جيغ مهديه رو صدا ميكردي بعد كه حواست رو به نمايشگر دستگاه سونو پرت كردم و خانم دكتر بهت يه ويفر داد يه دفعه دوباره فريادي همراه با گريه كشيدي ، من ترسيدم ، فكر كردم با فشار روي شكمت درد داري ... بعر از چند ثانيه متوجه شدم كه شكمو خان در ميان فريادهاش كلمه ي باز رو نجوا مي فرمايند يعني ويفرم رو باز كن !!!!
بعد از بيرون اومدن از مطب ازت پرسيدم عمه چكارت كرد ؟ دستت رو بردي به طرف شكمت و گفتي دِل دِلك اون وقت بود كه ميخواستم هزار بار دورت بگردم پسرِ شيرين ِ من
ضمناً تا ته ويفرت رو كه خوردي چشمات يه دفعه پر از خواب شد و به خواب ناز رفتي ....