قاصدك ......!
چطور شروع کنم چه سخت است شروع بحثی که پایان یافته داستانی دارم ، مثل همیشه یکی بود و دیگری نبود .... از قضا قاصدکی هم صحبت افتابگردانی شد ! بحثشان شیرین بود لحظات زیبا بود خاطرات ماندنی تا سرو کله وابستگی ها پیدا شد قاصدک میدانست که همه هستی گل عشق او خورشید است و خوب میفهمید گر نباشد عاشق خورشید فردایش به غم خواهد نشست پس چو این میدانست ترک گل کرد و پرید اوج گرفت تا به افق همه امیدش اما گل ماندن او بود اینکه شاداب باشد گل بماند نه به عمر بلکه به ذات ...
نویسنده :
مامان مهدیه
8:48